نارسايي دانش بشر - آموزش عقاید نسخه متنی

نارسايي دانش بشر

برا ياينکه راه صحيح زندگي در همه
ابعاد و جوانبش شناخته شود بايد آغاز و انجام وجود انسان و
پيوندهايي که با موجودات ديگر دارد و روابطي که
مي تواند با همنوعان وساير آفريدگان برقرار کند
وتاثيراتي که انواع روابط گوناگون مي تواند در سعادت يا
شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد و نيز بايد کسر وانکسار بين
سودها و زيانها و مصالح و مفاسد مختلف، شناخته شود و مورد
ارزيابي قرار گيرد تا وظايف مياياردها
انساني که داراي ويژگيهاي بدني و رواني
متفاوت هستند و در شرايط مختلف طبيعي و اجتماعي،
زندگي مي کنند مشخص شود. ولي احاطه بر همه اين امور، نه
تنها براي يک يا چند فرد، ميسر نيست بلکه هزارها
گروه متخصص در رشته هاي علوم مربوط به انسان هم، نمي توانند
چنين فرمولهايي پيچيده اي را کشف و بصورت
قوانين و مقررات دقيق و مضبوطي بيان کنند بگونه اي
که همه مصالح فردي و اجتماعي و مادي ومعنوي و
دنيوي و اخروي همه انسانها تضمين گردد و در صورت تزاحم
بين انواع مصالح و مفاسد که فراوان اتفاق مي افتد  مصلحت اهم دقيقا تعيين و
مقدم داشته شود.

روند تغييرات حقوقي و قانوني در
طول تاريخ بشر، نشان مي دهد که با وجود پژوشها و تلاشهاي هزاران
دانشمند متخصص، در طول هزارها سال هنوز هم يک نظام حقوقي صحيح و
کامل وهمه جانبه بوجود نيامده است و همواره محافل حقوقي و
قانونگذاري جهان به نقص قوانين خود ساخته شان پي مي برند
وبا لغو و نسخ ماده اي يا اضافه کردن ماده و تبصره جديدي
به اصلاح و تکميل آنها مي پردازند.

نبايد فراموش کنيم که براي تدوين
همين قوانين هم، بهره هاي فراواني از نظامهاي حقوق
الهي و شرايع آسماني برده اند. و نيز بايد توجه
داشته باشيم که تمام هم و تلاش حقوقدانان و قانونگذاران، صرف تامين
مصالح دنيوي و اجتماعي شده و مي شود و هرجز اهتمامي
به تامين مصالح اخروي و کسر و انکسار آنها با مصالح مادي و
دنيوي نداشته و ندارد و اگر مي خواستند اين جهت را هم که
مهمترين جهات مساله است رعايت کنند هرگز نمي توانستند به
نتيجه قطعي، دست يابند زيرا مصالح مادي و
دنيوي را تا حدودي مي توات بوسيله تجارب
عملي، تشخيص داد اما مصالح معنوي و اخروي، قابل تجربه
حسي نيست و