راههاي شناخت خدا
براي شناختن خاي متعال، راههاي فراوان وگوناگوني وجود دارد که در کتابهاي مختلف فلسفي و کلامي
وبيانات پيشوايانديني و نيز درمتن
کتابهاي آسماني به آنها اشاره شده است. اين دلايل و براهين
از جهات مختلفي با يکديگر تفاوت دارند: مثلا در بعضي از
آنها از مقدمات حسي و تجربي استفاده شده در حالي که بعضي
ديگر از مقدمات عقلي محض، تشکيل يافته اند؛ و بعضي
مستقيما درصدد اثبات خداي حکيم هستند در صورتي که
بعضي ديگر تنها موجودي را اثبات مي کنند که وجودش مرهون
موجود ديگري نيست(واجب الوجود) و براي شناختن صفات او
مي بايست براهين ديگري اقامه شود.از يک نظر مي توان دلايل خداشناسي
را به راههايي تشبيه کرد که براي عبور از رودخانه
اي وجود دارد: بعضي از آنها مانند پل چوبي ساده اي است که
روي رودخانه کشيده شده و عابر سبکبار مي تواند به آساني
از آن بگذرد و بزودي به منزل مقصود برسد، بعضي ديگر مانند
پلهاي سنگي طولاني از استحکام بيشتري برخوردار است
ولي راه را طولاني تر مي کند، و بالاخره بعضي ديگر
مانند راه آهنهاي پرپيچ و خم و داراي فراز و نشيبها و تونلهاي
عظيم است که براي عبور قطارهاي سنگين ساخته شده است.انساني که ذهن سبکباري دارد مي تواند از
راههاي خيلي ساده، خداي خود را بشناسد وبه بندگي او
بپردازد، اما کسي که بار سنگيني از شبهات را بر دوش کشيده
است بايد از پل سنگي عبور کند، و بالاخره کسي که خروارها بار
شبهات و وساوس را با خود حمل مي کند بايد راهي