اعتباري مي آوريم: اگر رئيس اداره اي به کارمند
يا خدمتگزاري فرمان دهد که کاري را انجام دهد با اينکه
کار از دست خدمتگزار انجام مي يابد درعين حال، در مرتبه
بالاتري مستند به رئيس و فرمانده است بلکه عقلا، استناد کار به فرمان
دهنده، بيشتر و قوي تر مي شمارند.فاعليت تکويني نيز داراي
سلسله مراتبي است و از آنجا وجود هر فاعلي قائم به اراده الهي
است و از جهتي نظير صورتهاي ذهني است که قائم به تصور
کننده آنها مي باشد «ولله المثل الاعلي» از اينروي همه
آثار وجودي که از هر فاعل و موثري پديد مي آيد در
مرتبه بالاتري منوط به اذن و اراده تکويني الهي و مستند
به خداي متعال خواهد بود «و لاحول و
لاقوة الا بالله العلي العظيم».
دو نتيجه مهم
نتيجه توحيد افعالي اين است کهانسان، هيچ کس و هيچ چيزي را جز خداي متعال، سزاوار
پرستش نداند زيرا چنانکه قبلا اشاره کرديم جز کسي که خالق و رب
بنده باشد سزاوار عبادت نخواهد بود و به ديگر سخن: الوهيت، لازمه
خالقيت و ربوبيت است.از سوي ديگر، نتيجه توحيد به
معناي اخيرش اين است که تمام اعتماد انسان، بر خدا باشد و در
همه کارها بر او توکل کند و تنها از او ياري بخواهد و ترس و
اميدي جز از او و به او نداشته باشد، و حتي هنگامي که
اسباب عادي براي تامين خواسته ها و
نيازمنديهايش فراهم
نباشد باز هم نوميد نشود زيرا خدا مي تواند از
راههاي غير عادي هم نياز او را تامين کند.چنين انساني تحت ولايت خاص الهي
قرار مي گيرد و از آرامش روحي بي نظيري
برخوردار مي گردد «الا ان اولياء الله لاخوف عليهم و لاهم
يحزنون». (1)
اين دو نتيجه در اين آيه
شريفه که هر مسلماني روزانه دست کم ده مرتبه آن را تکرار مي کند
گنجانيده شده است: «اياک نعبد و اياک نستعين»
1. سوره يونس، آيه 62.