ازلي و ابدي بودن خدا - آموزش عقاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش عقاید - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ثبوتيه واجب الوجود را اثبات مي کنيم
البته براي اثبات هر يک از آنها براهين متعددي در کتب
فلسفي و کلامي، ذکر شده است ولي ما براي رعايت
سهولت فراگيري و حفظ انسجام و پيوستگي مطالب،
براهيني را انتخاب مي کنيم که ارتباط آنها با برهان
گذشته، محفوظ باشد.



ازلي و ابدي بودن خدا

اگر موجودي معلول و نيازمند به موجود
ديگري باشد وجودش تابع آن خواهد بود و با مفقود بودن علتش بوجود
نخواهد آمد. به ديگر سخن: معدوم بودن موجودي در برهه اي از
زمان، نشانه نيازمندي و ممکن الوجود بودن آن است و چون واجب الوجود،
خودبخود وجود دارد و نيازمند به هيچ موجودي نيست
هميشه موجود خواهد بود.

بدين ترتيب، دو صفت ديگر براي واجب
الوجود اثبات مي شود: يکي ازلي بودن، يعني در
گذشته، سابقه عدم نداشته است، و ديگري ابدي بودن،
يعني در آينده هم هيچگاه معدوم نخواهد شد. و گاهي
مجموع اين دو صفت را تحت عنوان «سرمدي» بيان مي کنند.

بنابراين، هر موجودي که سابقه عدم يا
امکان زوال، داشته باشد واجب الوجود نخواهد بود، و بطلان فرض واجب الوجود بودن هر
پديده مادي، آشکار مي گردد.



صفات سلبيه

يکي ديگر از لوازم واجب الوجود، بساطت و
مرکب نبودن از اجزاء است زيرا هر مرکبي نيازمند به اجزايش
مي باشد و واجب الوجود از هر گونه نيازي منزه و مبري است.

و اگر فرض شود که اجزاء واجب الوجود، وجود بالفعلي
ندارد بلکه مانند دو پاره خط مفروض در ضمن يک خط هستند، چنين
فرضي نيز باطل است، زيرا چيزي که داراي
اجزاي بالقوه باشد عقلا داراي تجزيه خواهد بود هرچند در خارج،
تحقق نيابد و معناي امکان تجزيه، امکان زوال کل است چنانکه اگر
خط يک متري به دو پاره خط نيم متري، تقسيم شود
ديگر خط يک متري، وجود نخواهد داشت، و قبلا دانستيم که واجب
الوجود امکان زوال ندارد.

و چون ترکيب از اجزاي بالفعل و بالقوه، از خواص
اجسام است ثابت مي شود که هيچ موجود جسماني، واجب الوجود نخواهد
بود، و بديگر سخن: تجرد و جسماني نبودن خداي متعال،






/ 342