بخشيدن به آرمانهاي بلند انساني است مانند مريضي که
براي باز يافتن سلامتي داروي تلخي را مي خورد
و از خوردن غذاي لذيذي خودداري مي کند، يا
دانش پژوهي که در راه تحصيل علم و کشف حقايق، چشم ازلذايذ
مادي مي پوشد و رنجهاي فراوان را بر خود همواره مي کند،
يا سرباز فداکاري که حتي حيات خودش را در راه رسيدن
به آرمانهاي والايش فدا مي کند.در واقع، ارزش انساني هنگامي ظاهر مي شود
که بين خواستهاي گوناگون، تزاخمي پديد آيد شخص
براي رسيدن به فضايل اخلاقي و کمالات روحي
وابدي و قرب و رضوان الهي، از خواستهاي حيواني و
پست خودش بگذرد. و هر کاري که با اختيار بيشتر و انتخاب آگاهانه
تر انجام گيرد تاثير بيشتري در تکامل يا تنزل
روحي و معنوي خواهد داشت و استحقاق بيشتر را براي پاداش و
کيفر، پديد خواهد آورد.البته قدرت مقاومت
در براببر تمايلات نفساني، در همه افراد و نسبت به همه چيز
شبهات گوناگون، موجب تشويش ذهن و شک درباره چنين امر وجداني و
بديهي گردد. و چنانکه اشاره کرديم وجود اختيار به عنوان
يک اصل بديهي در همه
نظامهاي تربيتي و اخلاقي و اديان و شرايع
آسماني پذيرفته شده، و بدون آن، جايي براي وظيفه
و تکليف و نکوهش و ستايش و کيفر و پاداش، وجود نخواهد داشت.آنچه موجب انحراف از اين حقيقت
بديهي و گرايش به جبر شده شبهاتي است که بايد به
آنها پاسخ داده شود تا جايي براي وسوسه و ترديد،
باقي نماند. از اينروي، در اينجا به طور فشرده به دفع
مهمترين آنها مي پردازيم.
دفع شبهات جبرگرايان
مهمترين شبهات جبرگرايان از اين قراراست:1- اراده انسان در اثر برانگيخته شدن
ميلهاي دروني، شکل مي گيرد، و نه وجود اين
ميلها