مقدمه
انسان نسبت به اموري که تجربه اي درباره آنهاندارد و نه آنها را با شهود باطني و علم حضوري آگاهانه، درک کرده و نه
با حس دريافته است نمي تواند شناخت کاملي داشته باشد. با توجه
به اين نکته نبايد انتظار داشته باشيم که حقيقت عالم آخرت
و جريانات آن را دقيقا بشناسيم و به کنه آنها پي
ببريم بلکه بايد تنها به اوصافي که از راه عقل يا از راه
وحي بدست مي آيد بسنده کنيم و خود را از بلند
پروازيهاي گستاخانه بازداريم.متاسفانه از يک سو، کساني کوشيده اند که
عالم آخرت را مثل عالم دنيا، معرفي کنند و تا آنجا پيش رفته اند
که پنداشته اند بهشت آخرت در يک يا چند کره آسماني و در
همين دنياست و روزي، انسان در اثر پيشرفت علوم و با
استفاده از اختراعاتي که مي کند به آنجا منتقل خواهد شد و درآنجا
زندگي راحت و آسوده اي خواهد داشت!و از سوي ديگر، کساني منکر وجود
عيني آخرت شده و بهشت برين را همان ارزشهاي اخلاقي،
قلمداد کرده اند که افراد وارسته و خدمتگزار جامعه، به آنها دل مي بندند، و
تفاوت دنيا و آخرت را همان فرق بين سود و ارزش انگاشته اند!جا دارد که از دسته اول بپرسيم: اگر بهشت اخروي
در کره ديگري است و نسلهاي آينده به آنجا خواهند رفت پس
زنده شدن انسانها در روز قيامت و روز جمع که مورد تاييد قرآن
مي باشد چه معني دارد؟! و چگونه پاداش و کيفر همه
رفتارهاي گذشتگان در آنجا داده خواهد شد؟!