آموزش عقاید

محمدتقی مصباح یزدی

نسخه متنی -صفحه : 342/ 230
نمايش فراداده

خود واقعيت، تعلق مي گيرد و از اين جهت، قابل خطا نيست ولي علم حصولي چون با وساطت صورت ادراکي، حاصل مي شود ذاتا قابل شک و ترديد است. (1) يعني يقيني ترين علوم و آگاهيهاي انسان، علوم حضوري و دريافتهاي شهودي است که شامل علم به نفس و احساسات و عواطف و ساير حالات رواني مي شود. بنابراين، وجود «من» درک کننده و انديشنده و تصميم گيرنده به هيچ وجه قابل شک و ترديد نيست چنان که وجود ترس و مهر و خشم و انديشه و اراده هم ترديد ناپذير است.

اکنون سئوال اين است که آيا اين «من» همان بدن مادي و محسوس است و اين حالات رواني هم از اعراض بدن مي باشد يا وجود آنها غير از وجود بدن است هر چند «من» رابطه نزديک و تنگاتنگي با بدن دارد و بسياري از کارهاي خود را بوسيله بدن، انجام مي دهد و هم در آن، اثر مي گذارد و هم از آن، اثر مي پذيرد؟ با توجه به مقدمه مزبور، پاسخ اين سئوال، به آساني بدست مي آيد، زيرا:

اولا «من» را با علم حضوري مي يابيم ولي بدن را بايد به کمک اندامهاي حسي بشناسيم، پس من (= نفس و روح) غير از بدن است.

ثانيا «من» موجودي است که در طول دهها سال، با وصف وحدت و شخصيت حقيقي، باقي مي ماند و اين وحدت و شخصيت را با علم حضوري خطا ناپذيرمي يابيم در صورتي که اجزاي بدن، بارها عوض مي شود و هيچ نوع ملاک حقيقي براي وحدت و «اين هماني» اجزاي سابق و لا حق، وجود ندارد.

ثالثا «من» موجودي بسيط و تجزيه ناپذير است و في المثل نميي توان آن را به «نيمه من» تقسيم کرد در صورتي که اندامهاي بدن، متعدد و تجزيه پذير است.

رابعا هيچ يک از حالات رواني مانند احساس و اراده و ... خاصيت اصلي ماديات يعني امتداد و قسمت پذيري را ندارد و چنين امور غير مادي را نمي توان از اعراض ماده (بدن) 1. رجوع کنيد به : آموزش فلسفه جلد اول، درس سيزدهم.