انسان نسبت به اموري که تجربه اي درباره آنها ندارد و نه آنها را با شهود باطني و علم حضوري آگاهانه، درک کرده و نه با حس دريافته است نمي تواند شناخت کاملي داشته باشد. با توجه به اين نکته نبايد انتظار داشته باشيم که حقيقت عالم آخرت و جريانات آن را دقيقا بشناسيم و به کنه آنها پي ببريم بلکه بايد تنها به اوصافي که از راه عقل يا از راه وحي بدست مي آيد بسنده کنيم و خود را از بلند پروازيهاي گستاخانه بازداريم.
متاسفانه از يک سو، کساني کوشيده اند که عالم آخرت را مثل عالم دنيا، معرفي کنند و تا آنجا پيش رفته اند که پنداشته اند بهشت آخرت در يک يا چند کره آسماني و در همين دنياست و روزي، انسان در اثر پيشرفت علوم و با استفاده از اختراعاتي که مي کند به آنجا منتقل خواهد شد و درآنجا زندگي راحت و آسوده اي خواهد داشت!
و از سوي ديگر، کساني منکر وجود عيني آخرت شده و بهشت برين را همان ارزشهاي اخلاقي، قلمداد کرده اند که افراد وارسته و خدمتگزار جامعه، به آنها دل مي بندند، و تفاوت دنيا و آخرت را همان فرق بين سود و ارزش انگاشته اند!
جا دارد که از دسته اول بپرسيم: اگر بهشت اخروي در کره ديگري است و نسلهاي آينده به آنجا خواهند رفت پس زنده شدن انسانها در روز قيامت و روز جمع که مورد تاييد قرآن مي باشد چه معني دارد؟! و چگونه پاداش و کيفر همه رفتارهاي گذشتگان در آنجا داده خواهد شد؟!