حضرت سليمان و بسياري از انبياء و اولياي خدا (سلام الله عليهم اجمعين) که از نعمتهاي دنيوي زيادي بهره مند بوده اند و از آنها براي رسيدن به سعادت اخروي و رضوان الهي، استفاده مي کرده اند.
پس ميان بهره مندي از نعمتهاي دنيوي و بهره مندي از نعمتهاي اخروي، نه تناسب مستقيم وجود دارد و نه تناسب معکوس. بلکه هم نعمتها و هم بلاهاي دنيا بر اساس تدبير حکيمانه الهي بين انسانها تقسيم شده، (1) و همه آنها وسيله آزمايش ايشان است (2). و بهره مندي يا محروميت از نعمتهاي دنيا خودبخود نشانه نزديکي يا دوري از رحمت الهي و سبب سعادت يا شقاوت اخروي نيست. (3)
نتيجه اي که از اين بحثها بدست آمد اين است که انکار همه گونه رابطه بين دنيا و آخرت، در حکم انکار معاد است، ولي نه رابطه اي بين نعمتهاي آخرت، وجود دارد و نه بين نعمتهاي ئنيا و عذابهاي آخرت و بالعکس، و بطور کلي، رابطه بين دنيا و آخرت از قبيل رابطه بين پديده هاي دنيوي نيست و محکوم قوانين فيزيکي و بيولوژيکي نمي باشد بلکه آنچه موجب نعمت يا عذاب آخروي مي شود اعمال اختياري انسانها در دنياست آن هم نه از آن جهت که صرف کردن نيرو و انرژي و ايجاد تغييراتي در مواد است بلکه از ان جهت که از ايمان و کفر باطني، سرچشمه مي گيرد. و اين است مفاد صدها آيه قرآن که بهره مندي از سعادت آخرت را در گروي ايمان به خدا وروز قيامت و انبياي الهي، و انجام دادن کارهاي خداپسند مانند نماز و روزه و جهاد و انفاق و احسان به بندگان خدا و امر معروف و نهي از منکرو مبارزه با کافران و ستمگران و اقامه عدل و قسط دانسته؛ و مبتلا شدن به عذاب ابدي را معلول کفر و شرک و نفاق و انکار قيامت وتکذيب انبياء، و ارتکاب انواع گناهان و ستمها
1. زخرف/32. 15-16.
2. انفال/28، انبياء/35، تغابن/15، اعراف/168، کهف/7،
مائده/48، انعام/165، نمل/40، آل عمران/186.
3. آل عمران/179، مومنون/56، فجر/