مـجـلـد دهـم : پـيـامبران در قرآن , وحى و اقسام آن , بعثت از ديدگاه متكلمان و فلاسفه , نبوت , مـوهـبـت الـهـى , عـصمت رسولان , عصمت از ديدگاه قرآن ,علم و دانش پيامبران , ويژگيهاى اخـلاقـى پيامبران , وحى وسيله ارتباط پيامبران با جهان غيب , رسول و نبى چه تفاوتهائى دارند؟, راهـهـاى اثبات نبوت , اعجاز پديده بى علت ؟, اسامى پيامبران و دعوت آنان , گروههاى مخالف با پـيـامبران , انگيزه هاى مخالفت , سنتهاى الهى در زندگى پيامبران و از اين قبيل مطالب كلامى و اعتقادى كه استاد تبحر خاصى در اين موارد دارند.
مـجلد يازدهم : تجزيه و تحليل داستانهاى پيامبران (ص ) ازحضرت آدم تا حضرت يوسف (ص ) در ايـن جـلد داستانهاى پيامبران بزرگوارى چون :آدم , ادريس , نوح , هود, صالح , ابراهيم , اسماعيل , لوط, اسحاق , يعقوب و يوسف .
مجلد دوازدهم : داستانهاى انبيا از شعيب تا حضرت عيسى (ص ) شامل : شعيب , موسى بن عمران , داود, سليمان , ايوب , يونس , زكريا,يحيى و حضرت مسيح مورد تجزيه و تحليل واقع شده است .
كتابى است در تفسير سوره لقمان كه چاپ چهارم ان در سال 1361 ه.
انتشارات توحيد قم در 200 صفحه انجام يافته است .نـويسنده در پيش گفتار درباره ى مفهوم تربيت , مسؤليت والدين در برابر كودك ,خط تكامل يك بـعـدى و... بـحـث و گـفتگو مى كند و از ويژگى هاى سوره , مكى يا مدنى بودن آن ياد مى كند و پژوهشى در مورد حروف مقطعه قرآن دارد.به تفسير سوره مى پردازد.مـى آورد و تـرجـمـه كـوتـاهـى از آيـات به زبان فارسى ارائه مى دهد سپس به شرح آيات يادشده مى پردازد ((32)) .
تـفـسـيـر سوره حجرات كه جنبه هاى تربيتى و اخلاقى و اجتماعى فراوانى دارد ازچندى پيش از سوى آن مفسر عاليقدر انتشار يافته است .
(طبع 1401 ه ق ) .
مؤلف محترم آن استاد صدرالدين محلاتى شيرازى يكى از اعلام قرن چهاردهم واوائل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.ايـن كـتـاب در سال 1401 توسط انتشار نويد ـ تهرانى خيابان ناصرخسرو كوچه حاج نايب در 453 صفحه وزيرى چاپ و تكثير شده است .
مـؤلـف دانـشـمـنـد آن در پـيـشگفتار اين اثر را متاثر از خطابه هاى تكان دهنده سيدجمال الدين اسدآبادى (ره ) دانسته است كه گفته بود: ((اصحاب صفه وقتى به همديگر مى رسيدند بر يكديگر ايـن سـوره را مـى خـوانـدنـد)) مـؤلـف خـواسته است تا بابررسى محتويات سوره , به راز دل اين ژنـده پـوشـان مـجاهد, پى ببرد و بالاخره دريافته است كه اين سوره شريفه با اين اعجاز و اختصار برنامه سعادت آفرين بوده است و چه درهاى سفته در دل خود پنهان كرده است .
(چـاپ 1401 هـ ق ) .
مـؤلـفان آن , استاد جليل القدر آيت اللّه ناصر مكارم شيرازى (مد ظله العالى ) بـاهـمـكـارى جـمـعى از فضلا و دانشمندان در اواخر قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشند.ايـن تـفسير مبارك , امروز يكى ار رايج ترين ومقبول ترين تفاسير شناخته شده در مجامع مذهبى و علمى جهان اسلام مى باشد كه با ابتكار و اشراف استاد بزرگوار و محقق نامى حضرت آية اللّه ناصر مكارم شيرازى با هميارى جمعى از فضلا و دانشمندان حوزه علميه قم تاليف و در 27 جلد وزيرى به زبان هاى زنده دنيا ترجمه و منتشر شده است .
رمـز مـوفـقـيـت ايـن تـفـسير پس از پشت سر نهادن تجربه هاى ارزنده اى كه تفسيرگرانسنگ ((الـمـيزان )) به يادگار نهاده بود مرهون سه عامل اساسى زير مى باشد كه درديگر تفاسير به اين صورت وجود ندارد
1ـ ايـن تـفـسـيـر بـه زبـان ساده و روان و بيان جذاب و شيرين و رسا تنظيم و باخواننده خويش صميمى و يك زبان و يك دل مى باشد.
2ـ ايـن تـفسير به موضوعات و مسائل مورد نياز جامعه ى امروز اعم از مسائل اجتماعى , اعتقادى , فلسفى , تربيتى و اخلاقى روز, پرداخته است .
3ـ تـفـسـير نمونه در يك موقعيت خاص وجود, خلا و نياز شديد جامعه دردوران پيروزى انقلاب اسـلامـى انـتـشـار يافت و گروهى بودن كار آن (هر چند كه در نهايت به يك فرد و يك محور باز مى گشت ) اطمينان و اعتماد بيشترى را جلب نموده وتوانست به خواسته هاى مردم قرآن دوست , در حد امكان پاسخ دهد.
گروه تاليفى هيئت مؤلفان عبارت بودند از: آقايان حجج اسلام : محمد رضاآشتيانى , محمد جعفر امامى , عبدالرسول حسنى , سيد حسن شجاعى , محمود عبداللهى , محسن قرائتى , محمد محمدى اشتهاردى و جمعى ديگر اين تفسير در سال 1400 ق منتشر, ومجلدات اخير آن , در سالهاى 1414 به پايان رسيده است شرح حال اجمالى هر كدام ,از همكاران تاليفى به صورت اختصار در پى خواهد آمد.
ايـن تـفـسير با استفاده از تفاسير معروف شيعه و اهل سنت على الخصوص تفاسير:مجمع البيان ـ التبيان ـ الميزان ـ الصافى ـ نورالثقلين ـ تفسير برهان و از تفاسير عامه : روح المعانى ـ المنار ـ فى ظـلال القران ـ قرطبى ـ اسباب النزول واحدى ـ مراغى ـ مفاتيح الغيب ـ و روح الجنان , تنظيم و نـگـارش يـافته است و اين بهره گيرى در نوع خود كم سابقه بوده است و در اين تفسير مقتضيات زمان و نيازهاى جامعه اسلامى , و مشكل گشائى آنها ازطريق وحى , مد نظر بوده است .
در پيشگفتار آن آمده است
((هـر عـصرى ويژگى ها ـ ضرورت ها و تقاضاهايى دارد كه از دگرگون شدن وضع زمان , و پيدا شـدن مـسـائل جـديـد و مفاهيم تازه در عرصه زندگى سرچشمه مى گيرد,همچنين هر عصر, مـشـكـلات و پـيـچيدگى ها و گرفتارى هاى مخصوص به خود را دارد كه آن نيز از دگرگونى اجتماعات و فرهنگ ها كه لازمه تحول زندگى و گذشت زمان است نشات مى گيرد.
مشكلات و گرفتارى ها را كه مجموع آنها را ((مسائل عصر)) ميتوان ناميد, درك ميكنند.گام ديگر استنباط نيازها و تقاضاهاى ويژه اين زمان , از اصول كلى اسلام مى باشد.اين تفسير بر اساس اين دو هدف نگارش يافته است .
تفسير نمونه در 27 مجلد و 2 جلد راهنما قرار دارد.
بار تاكنون (1417 ه.
خـوشوقتى است كه اين تفسير هم اكنون به زبانهاى اردو و عربى , بنگالى و برخى ديگر اززبانهاى آفريقائى , نيز ترجمه يا در حال ترجمه مى باشد.انتشارات جامعه مدرسين قم به نام ((الامثل )) به زبان عربى ترجمه و در 20 جلد منتشرشده است .
حـضـرت آيت اللّه مكارم شيرازى در سال 1345 هجرى قمرى در شهر شيراز درميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقى معروفند, ديده به جهان گشود.اعلاى ايشان ((حاج محمد باقر)) همه از نيكان شهر بودند.دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رساند.در محيط مدرسه در رديف شاگردان ممتاز قرار داده بود.اسلام توجه اين نوجوان را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت .شهريور سال 1320 ه.تازه گرفت .
معظم له در حدود 14 سالگى رسما دروس دينى را در ((مدرسه آقا باباخان شيراز))آغاز و در مدت اندكى نيازهاى خود را از صرف , نحو, منطق , معانى , بيان و بديع , به پايان رسانيد.فـوق الـعـاده اى كه داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزديك به چهار سال به اتمام رساند.شيراز را, نيز با تدريس خود بهره مند مى نمود.استعداد, دقت و عمق تفكر معظم له مطرح بود.
از هـيجده سال از عمر پربار او نگذشته بود با فكر نافذ و قلمى روان حاشيه اى بر ((كفاية الاصول )) آخوند خراسانى نوشت كه نقاط مبهمى از اين كتاب را روشن مى ساخت .و تـوضـيح مقاصد كتابى مانند ((كفاية الاصول )) كه از عمده ترين كتاب هاى اصولى حوزه هاست , حاكى از استعداد و ذكاوت موهبتى خداوندى بود.
وارد حوزه علميه قم شدند و قريب پنج سال از جلسات علمى و درسى اساتيد بزرگ آن زمان مانند حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى و آيات بزرگ ديگر ـ رضوان اللّه عليهم ـبهره گرفتند.مـعظم له براى آشنايى با شيوه ها و افكار اساتيد بزرگ يكى ديگر از حوزه هاى علمى شيعه در سال 1369 ه.دروس اسـاتيد عالى مقام و بزرگى همچون آيات عظام : آقاى حكيم و آقاى عبدالهادى شيرازى و سيد ابوالقاسم خوئى (قدس اللّه اسرارهم ) شركت جست .
يـكى از رسوم هميشگى حوزه هاى علميه اين بود كه وقتى شخصى با درك صحيح و تحمل رنج و مـحـنـت به درجه اى از فضل و تقوا, نائل مى گشت , اساتيد فن او را موردلطف قرار داده و در هر بـابـى بـه او اجـازه اى مـى دادنـد تا هم مردم را متوجه او سازند و هم خود او را جرات در پيشرفت بيشتر, عنايت نمايند.
در سـن 24 سـالـگى به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند, و حـضـرت آيـت اللّه العظمى حكيم تقريظ كوتاه و پر محتوايى بر تقريرات ايشان ازدرس فقه (ابواب طهارت ) نوشتند كه بسيار ممتاز است .ايران بازگشت .
ايـشان در پيروزى انقلاب اسلامى حضور فعالى داشتند و به همين دليل چند بار به زندان طاغوت افـتادند و به سه شهر ((چابهار)), ((مهاباد)) و ((انارك )) تبعيد شدند و در تدوين قانون اساسى در خبرگان اول به نمايندگى از طرف مردم شيراز, نقش مؤثرى ايفانمودند.
مـعـظـم لـه مـرد كار و تلاش و سعى و كوشش مى باشند و در كارها سخت به برنامه ونظم تاكيد مى ورزند, در اثر همين تقيد كارهاى مثتبى را تاكنون انجام داده اند.
از مـدتها پيش احساس مى شد حوزه علميه قم نيازمند يك نشريه عمومى است تابتواند با نشريات گمراه كننده اى كه بدبختانه تعداد آنها نيز كم نبود مبارزه نمايد.مـسـلـمـانـان همواره از اين دانشگاه بزرگ اسلامى , چنين توقعى را داشتند و طبقات مختلف از مراجع بزرگ حوزه چنين تقاضايى مى كردند.بـتـوانـد بـه اشكالات مذهبى جوانان پاسخ بگويد و با نشريات گمراه كننده آن روز مبارزه نمايد, مشكلاتى داشت كه بايد پشت سر گذاشته مى شد.
آن روزآماده پذيرش چنين نشريه اى نبود انديشمندانى مصمم و مبتكر را مى طلبيد تا باعزم راسخ خود اين بار مهم را به دوش گيرند.دانـشـمـندان امثال : امام موسى صدر, آية اللّه سبحانى , آية اللّه سيدعبدالكريم موسوى ,واعظزاده خـراسـانى , جزائرى و جمعى ديگر براى انتشار نشريه ماهانه ((مكتب اسلام )) كه با كمك برخى از زعـماى حوزه علميه قم و با كمك مالى جمعى از نيكوكاران آذربايجانى مقيم تهران تاسيس شده بود, تشريك مساعى نمود.
مجلات علمى و دينى ـ در تمام جهان اسلام , جز درجه اولها بود.به روى فضلا و دانشمندان جوان حوزه گشود.آن (1336 شمسى ) بيش از 37 سال مى گذرد خدمات ارزنده اى به جهان اسلام و شيعه نمود و در قـلـوب جـوانـان و دانشجويان و اساتيد و فضلا, مقام و منزلتى بس ارجمند پيداكرد و نور اسلام و تشيع را از مركز آن , به اطراف جهان فرستاد و هنوز هم با لطف الهى ادامه دارد ((33)) .
در سالهاى 1330 و 1332 دستگاه تبليغاتى ((ماديون )) در محيط كشور ايران بالاگرفت , مقامات روحـانـى و شـخـصـيت هاى علمى حوزه احساس كردند كه هجوم مكاتب باطله جوانان را تهديد مـى كـنـد و نـشـريات روزافزون افراد گمراه و ايادى بيگانه , در اختيارجوانان دانشگاهى و غيره گذارده مى شود.
فـلـسـفه و عقايد, احساس مسؤوليت كرده و جلسه هايى براى آشنا ساختن جوانان با هدف مبارزه منطقى با اين مكاتب تشكيل دادند و معظم له يكى از پيشگامان در تاسيس چنين جلساتى بودند.تشكيل دادند كه در آن جلسه كليه اصول فلسفى مكاتب مادى مطرح مى گرديد.
جـلـسـه سبب شد تا ايشان در اين مباحث به حد كافى غور كنند و رساله و نوشته هاى آنها رامورد بررسى قرار دهند.نام ((فيلسوف نماها)) را از خود به يادگار بگذارند.روشنفكران رو به رو گرديد و دسته اى از گمراهان در پرتو اين كتاب , از چنگال مكتب ماديگرى و ماترياليسم رهايى يابند.ايـن كـتـاب تـاكنون بيش از 30 نوبت به چاپ رسيده و به تصديق اهل فن كمتر كتابى اين چنين جامع در تحليل اصول فلسفى ماركسيست ها نگارش يافته است .
قرن سال از انتشار اين كتاب , مى گذرد هنوز طراوت و شادابى خود را در محيطهاى علمى حفظ نـموده است و اخيرا كه كمونيست ها, كشور همسايه و مسلمان افغانستان رامورد هجوم وحشيانه خـود قـرار داده و آن را مـدتى به اشغال خود در آورده بودند, اخبارفراوانى كه مى رسيد حاكى از نقش مهم اين كتاب در خنثى نمودن تبليغات و مرام آنها ودر توجيه صحيح مردم بود.
بـود و از ايـن هـنـگـام بـه بعد قسمتى از اوقات خود را صرف خواندن كتابهاى فلسفى وكلامى و مـطالعه در آرا و عقايد ملل جهان مى نمود و توانستند در مدتى كمتر از شانزده سال به آرا و عقايد فـرقه هاى مختلف اسلامى و غير اسلامى به خوبى واقف گردند وكتابهايى را در اين زمينه منتشر سازند.
وقـتـى احـسـاس شد كتابهايى كه در زمينه عقايد اسلامى نوشته شده با گذشت زمان نمى تواند پـاسـخـگـوى نيازمنديهاى روز باشد زيرا اين كتابها در قرونى نوشته شده است كه اشكالات امروز ماديها و بازار ايادى استعمار اين چنين گرم نبود.
مـسـائلـى مـانـنـد: نـزاع ((اشـعـرى و مـعـتزلى )) و امثال آن مطرح است كه امروز از گردونه مباحث عقايد بيرون رفته و رنگ بحثهاى تاريخى را به خود گرفته است .ايشان بار ديگر به كمك ذوق و استعداد خاص خويش , مسائل عقيدتى اسلام و اصول پنجگانه را به طـرز بـى سـابـقـه اى , مـطـرح سـاختند و با تشكيل عقايد, صدها نفر را با اين مسائل آشنا كرده و كتابهايى كه حاوى مطالب آن جلسات علمى است را تاليف , كه نام اين كتابها بطور خلاصه , چنين است
1ـ آفريدگار جهان : اين كتاب به اثبات صانع و پاسخ به كليه شبهات ماديهاست .
2ـ چگونه خدا را بشناسيم : اين كتاب پيرامون صفات خداوند بحث مى كند.
3ـ رهـبران بزرگ و مسؤوليتهاى بزرگتر: پيرامون نبوت عامه و رسالت جهانى پيامبران , حكومت وجدان ,مسائل مربوط به وحى , عصمت و اعجاز.
4ـ دارويـنـيـسـم و يا آخرين فرضيه هاى تكامل : در اين كتاب مساله تكامل انواع ـ كه به نام فرضيه داروين معروف است ـ مطابق آخرين نظريه هاى علمى , تحليل و تجزيه شده كه در سال 1345 ش براى نخستين بار به چاپ رسيد.
5 ـ قـرآن و آخـريـن پيامبر: پيرامون نبوت خاصه پيامبراسلام (ص ) و دلايل اثبات نبوت خاصه آن حضرت .
به موازات جلسات درس عقايد, جلسه ديگرى را تشكيل دادند كه در هشت رشته از مذاهب موجود جـهـان , افـرادى پرورش يابند تا بتوانند از طريق بحث و مناظره يانوشتن كتاب با مبلغان مذاهب مختلف رو به رو شوند و به ايرادها و دلايل آنها پاسخ بگويند.خاص خود تخصص لازم را كسب نمودند.
حوزه علميه , محصول آن جلسه مى باشند.عوامل فساد با همكارى جمعى دست به تشكيل ((مجمع علمى نجات نسل جوان )) زدند.از نـتـايـج ايـن مجمع گذاردن نشريات جالب در اختيار جوانان بود كه به سرعت جاى خودرا در مـيـان جـوانـان كـشـور بـاز كـرد و تـعداد آثار منتشر شده از آن مجمع بيش از 60 جلدمى باشد خـوشـبـخـتـانـه قسمت عمده ى كه زندگى پيشوايان معصوم (ع ) از سوى نگارنده كتاب تامين گرديده است .
معظم له در يكى از سفرهاى خود به شهر شيراز, با بازار گرم صوفيگرى رو به روشدند.اصول صوفيگرى ـ كه اتقان وادب در آن رعايت شده باشد ـ بنويسند.اسـتـفاده از مدارك موجود, عقايد دسته مزبور را با كمال ادب و احترام , مورد بررسى وانتقاد قرار داده و كتابى نوشتند كه به نام ((جلوه حق )) در سال 1330 انتشار يافت .
نگارش اين كتاب توجه مخصوص حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى (ره ) را جلب نمود و مؤلف را به حضور خود پذيرفت , پس از تقدير از خدمات ارزنده ايشان بياناتى ايراد فرمودند از جمله اين كه : ((من اين كتاب را به هنگام فراغت , مطالعه كردم وكوچكترين نقطه ضعفى در آن به نظرم نيامد.
از مـعـظم له تاكنون بيش از 100 جلد كتاب به چاپ رسيده است كه بعضى از آنهاحدود 50 مرتبه تـجـديـد چـاپ شـده و بعضى به بيش از چندين زبان زنده ى دنيا ترجمه ودر كشورهاى مختلف انتشار يافته است .اينك عناوين تاليفات ايشان بازگوى گردد 1 ـ 27ـ تفسير نمونه (كه به زبانهاى عربى و اردو نيز ترجمه شده است ). تفسير موضوعى پيام قرآن (تاكنون 10 جلد منتشر شده و هنوز ادامه دارد). ترجمه تفسير الميزان (2 جلد). 43ـ زهرا (ع ) برترين بانوى جهان .
ارواح و ارتباط با ارواح .
انگيزه پيدايش مذاهب .
بزرگ و مسؤوليتهاى بزرگتر.
55- عقيده يك مسلمان .
پايان عمر ماركسيسم .
تاليف مرحوم كاشف الغطا). سرگرميهاى خطرناك .
قطبين .
اسلام در يك بررسى كوتاه .
آنچه از اسلام بايد بدانيم .
74ـ تقليد يا تحقيق .به راى است .
خانواده نمونه .
التقاط و التقاطيها.
در نهج البلاغه .
بر يكهزار مساله فقهى مورد ابتلا و محل نياز). 92ـ تعليقات على العروة الوثقى (در يك مجلد به زبان عربى .زبان عربى ). التجارة - مكاسب محرمه ). اسلامى ). جلد مشتمل بر تقريرات درس خارج اصول ). تفسير نمونه ). همانند پيام قرآن تا چندين جلد استمرار داشته باشد.
بـه تـرتـيـبـى كه گذشت جمعى از فضلا در پيدايش تفسير نمونه با استاد آية اللّه مكارم شيرازى همكارى نزديكى داشته اند و اين همكارى در هفته دوبار با تشكيل جلسات مرتب , ادامه داشته است بـنـا به درخواست نگارنده برخى از عزيزان همكار,شرح حال خود را فرستاده اند كه بنا به اقتضاى صـفـحـات مـحدود كتاب تلخيصى ازبيوگرافى آنان , جهت ثبت در تاريخ تفسير در اينجا آورده مى شود
ايشان در تيرماه 1322 مطابق اول شوال1360 ه ق در لايزنگان از توابع داراب فارس دريك خانواده مذهبى از پيروان خط فكرى مجاهدنستوه آية اللّه عبدالحسين موسوى لارى به دنياآمده اند نخست در مـكتبخانه سپس در مدارس ابتدائى و آنگاه در حوزه علمى كه زير نظر آية اللّه حاج سيد محمد على نسابه اداره مى شدتحصيلات خود را پى گرفته اند
و از محاضر آقايان حجج اسلام : حاج ميرزا مـحـمـد عـلـى عـندليبى , حاج شيخ محمد حسن عندليبى و حاج شيخ على آقا منوچهرى تلمذ نـمـوده انـد, سـپـس عـازم حوزه علميه م , و از محاضر آيات :حاج شيخ على پناه اشتهاردى , شيخ حـسـيـن نـورى هـمـدانى و شيخ محمد تقى صديقين و آية اللّه ناصر مكارم شيرازى و حاج شيخ غـلامحسين شرعى تلمذ نموده است ودروس خارج را از حوزه درس آيات عظام : سيد محمد رضا گـلـپايگانى , شريعتمدارى ,آملى , حائرى استفاده كرده اند ولى تحصيلات عمده فقه و اصول را از محضر آية اللّه ناصر مكارم شيرازى تلمذ نموده اند.
جوادى آملى و حسن زاده آملى كسب نموده است .دينى در قرا و شهرستان هاى مختلف , نيز پرداخته است كه سرانجام در زمان رژيم گذشته , ممنوع المنبر اعلام شده است .او كـارهاى نويسندگى را با جلسات تمرين نويسندگى استاد مكارم شيرازى آغازنموده است كه سـرانجام آن شركت در جلسات ده نفرى تفسير نمونه مى باشد كه از سال1365 تا پايان جلد نهائى آن ادامه داشته است .
تـاكـنـون 32 عـنوان كتاب و رساله , از ايشان چاپ يا در شرف انتشار قرار گرفته است كه اسامى برخى از آنها به ترتيب زير مى باشد
1ـ تفسير نمونه (همكارى ) (27مجلد). (همكارى ) (10جلد). عقائد را اينگونه تدريس كنيم (1 جلد). چهار سطح .درس قوانين جزائى .المراجعات ). 15ـ14ـ روزه روش نوين براى درمان بيماريها(ج 1 و 2). اسلام .حديث .(غير مطبوع ). التفسيرالموضوعى (الايات المستخرجه من البحار). (پاى قصه پدر). 29ـ جزوه رساله نماز جمعه مطابق فتواى آية اللّه العظمى اراكى .سجاديه .
حضرت آقاى آشتيانى در سال 1219 ه.آشتيان , در خانه ساده كشاورزى پا به عرصه حيات نهاد.از مردان باتقواى الهى بود, او را پس از سپرى كردن مرحله بازى هاى كودكانه , به مكتب فرستاد و او به يادگيرى , خواندن و نوشتن پرداخت .آورد و اين دوره را با موفقيت به پايان رساند.
عـلـى مـنتظرى كه رياست مدرسه علميه را به عهده داشت , چون هوش و ذكاوت او را در مسائل ديـنـى ديـده بود ازاو خواست به حوزه برود, او هم بدون درنگ و باشوقى وصف ناپذير به جمع پر حـرارت جـلسه درس طلاب مدرسه صاحب الامر (عج ) آشتيان پيوست , و با علاقه مندى خاصى با كمال موفقيت , ادبيات زبان عرب را يكى پس از ديگرى فرا گرفت و آنگاه در سال 1342 ه ش .
خوشه چينى از خرمن علم علما بزرگ , راهى حوزه علميه قم گرديد.اشتهاردى و اصول را نزد حضرت آية اللّه فاضل لنكرانى به پايان برد.پـس از اتـمـام سـطـح , درس خارج اصول و فقه را نزد آية اللّه مكارم شيرازى تلمذكرده است و از بـركـات وجودى ايشان بهره ها برد او در سال 1351 ه ش از ناحيه استادگرانقدرش آية اللّه مكارم شيرازى , به عنوان يكى از اعضاى شوراى نويسندگان تفسيرنمونه انتخاب گرديد, و اين امر باعث شد كه ايشان حافظ بيشتر از 23 قرآن شود و ازمفسران و شيفتگان معارف عاليه قرآن گردد.
ايشان نيز همانند همكار محترمش داراى آثار و تاليفاتى مى باشد
1ـ مشاركت در تاليف تفسير نمونه .
شيرازى .
كنيم ؟ 5ـ شرح صحيفه سجاديه (ع ) با همكارى , محمد جعفر امامى در 2 جلد.
عقائد را اينگونه تدريس كنيم .
اسلام با همكارى امامى .
2ـ احكام كيفرى و جزائى اسلام .
با همكارى دوستان زير نظر استاد مكارم شيرازى .
اسلامى زير نظر استاد مكارم شيرازى .
استاد مكارم شيرازى .
او در شـب دوشـنـبـه 25/12/1320 درقصبه (كياسر) مركز بخش چهار دانگه از توابع سارى مركز استان مازندران , در يك خانواده روحانى ديده به جهان گشود.مـصـادف با 28 ماه صفر از سال 1361 سالروزشهادت حضرت امام حسن مجتبى (ع ) بود به همين مناسبت او را بنام ((سيد حسن )) ناميدند.آقاى شجاعى دهه اول عمر خود را درزادگاهش سپرى نمود.
ايشان در آغاز به حوزه علميه ((نكا)) رفت و در دامن تربيت روحانى آگاه ومسئوليت پذير و مدير و مـدبـر و صاحب نام مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى آقاشيخ على ليموندهى (رضوان اللّه عليه ) قرار گرفت .آنـجـا بـود كـه آوازه پـر طنين حوزه علميه كوهستان و نام مبارك حضرت آيت اللّه كوهستانى به گوشش رسيد.علميه ى آن , گرديد.
او ضـمـن تـعـلـم و فراگيرى علم اصول و فقه , در سطح عالى و خارج در محضراساتيد بزرگ و صـاحب نام حوزه در كنار آنها ساير علوم جنبى (كلام , فلسفه , جامعه شناسى و اقتصاد) به بحث و فحص و تحقيق در درس تفسير قرآن كريم پرداخت و به همين جهت در كنار نويسندگان تفسير كبير نمونه قرار گرفت , مطالب و مقالات جامع وسودمندى را ارائه نمود.آقاى شجاعى ضمن تعلم به تعليم جمعى از فضلاى طلاب حوزه نيز پرداخت .
از آغاز نهضت بزرگان صاحب نام او را در كنار خود پذيرفته و مسئوليت هاى بزرگى را در دوران سـتـم شاهى و مبارزه با طاغوت و طاغوتيان بر عهده ى او گذاشتند كه به خوبى از عهده ى انجام آنها برآمد.خطير و دشوار تبليغ پرداخت
.پـس از پـيروزى انقلاب ضمن حفظ پايگاه و جايگاه خود در حزب اللّه پذيراى مسئوليتهاى محوله گـرديـده و بـعد از حادثه هفتم تير, و شهادت جمعى از نمايندگان مجلس از جمله شهيد حجة الاسـلام حـاج شـيـخ عبدالوهاب قاسمى نماينده محترم مجلس شوراى اسلامى از سارى , خود را كـانـديـداى نـمـايندگى مجلس , در سارى نمود وبه كسب اكثريت آراى مردم , نائل آمد و اينك چهارمين دوره را مى گذراند.تـوفـيق چشم گيرى داشته در جهت و سوى مصلحت انقلاب و اسلام و در خط صحيح ومستقيم حركت نمود.
ايشان اول بهمن سال 1323 شمسى ـ در آبادى اشتهارد, يكى از بخش هاى كرج , پا به عرصه حيات نـهـاد و پس از به پايان رساندن دوره ابتدايى و تحصيل مقدمات وادبيات علوم اسلامى در زادگاه خـود, در سـال 1338 شـمـسـى بـه حـوزه علميه قم وارد, وبه تحصيلات حوزوى ادامه دادند, و همچنان اين مسير را ادامه مى دهند و بيش از ده سال به درس خارج فقه رفته اند.
در اثـر عشق و ذوق به نويسندگى , در سال 1347 شمسى نخستين كتاب خود رابه نام ((سيماى بـلال حـبـشى )) چاپ و منتشر نمود, و تاكنون اين رشته را با تلاش فراوان ادامه داده است , در اثر تلاش و پى گيرى مستمر تاليفات و ترجمه هاى چاپ شده ايشان به بيش از 100 عنوان مى رسد, كه در اينجا برخى از تاليفات نسبتا جديد او رامى آوريم
1ـ داسـتـانـهـاى مثنوى , 2ـ امام زمان (عج ) اميد شايستگان , 3ـ داستان دوستان (در 5 جلد), 4ـ ايرانيان مسلمان در صدر اسلام و سير تشيع در ايران ,5ـ حكايتهاى شنيدنى (در 5 جلد),6ـ گفتار دلنشين چهارده معصوم (ع ) ,7ـ داستانهاى اصول كافى ,8ـ ازدواج آسان ,9ـ داستانهاى شنيدنى از چـهـارده مـعـصـوم (ع ) ,10ـ عـالم برزخ در چندقدمى ما,11ـ نماز از ديدگاه قرآن و عترت ,12ـ سـوگـنـامه آل محمد (ع ) ,13ـ رنجهاى وفريادهاى فاطمه (س )(ترجمه ),14ـ نگاهى بر زندگى چهارده معصوم (ترجمه ),15ـپوشش زن در اسلام , 16ـ داستانهاى صاحبدلان ,17ـ جابربن عبداللّه انـصـارى ,18ـداسـتـانـهـاى نـهـج الـبلاغه ,19ـ آيات قرآن در نهج البلاغه ,20ـ گفتار پيامبر در نـهج البلاغه ,21ـ نگاهى بر زندگى امامان (ترجمه ),22ـ مسائل اعتقادى از ديدگاه تشيع ,23ـ امر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر(ترجمه ),24ـ صد ويك مناظره جالب و خواندنى ,25ـ داستانها و پندها(در ده شماره ),26ـ تدوين فرازهاى برجسته از زندگى امامان (ع )در دو جلد,27ـ سيماى پر فـروغ مـحـمـد (ص ) (تـرجمه ),28ـ شركت در تدوين تفسيرنمونه و تفسير پيام قرآن ,29ـ تدوين كتاب گناه شناسى ,30ـ راهى به سوى شناخت خود او.
توضيح بيشتر اينكه
اسـاتيد سطح ايشان , آيات الهى : مشكينى , صلواتى و ناصر مكارم و اساتيد درس خارج : آيات عظام : شيخ هاشم آملى , گلپايگانى و آيت اللّه ناصر مكارم شيرازى مى باشندو استاد نويسندگى او, فقط حضرت آيت اللّه مكارم شيرازى مى باشند.
شهيد حجة الاسلام سيد نوراللّه طباطبايى نژاد, در سال 1319 در شهر اردستان به دنيا آمد.وارسـتـه و پـرهـيـزگـار بـود كه عمر خود را وقف تبليغ و ترويج دين مبين اسلام كرد و از سوى حـضرت آيت العظمى بروجردى (ره ) رسيدگى به اموردينى مردم را در منطقه اصفهان بر عهده داشت .شـهيد طباطبايى نژاد تحصيلات كلاسيك خود را در اردستان گذراند و از آنجا بهقصدفراگيرى علوم اسلامى راهى قم گرديد.
مدت 22 سال تحصيل , در زمينه ادبيات عرب , فقه , اصول و تفسير قرآن پيشرفت هاى شايانى نمود و در ايـن ايـام از مـحـضـر اساتيدى چون : امام خمينى (ره ), آيت اللّه العظمى گلپايگانى , آيت اللّه مـنـتـظرى , آيت اللّه وحيد خراسانى و ... بهره مند گرديد همچنين باهمكارى تعدادى از دوستان خود, زير نظر حضرت آيت اللّه مكارم شيرازى , به تهيه وتاليف و((تفسير نمونه )) همت گمارد.
شـهـيـد طباطبايى نژاد, قبل از پيروزى انقلاب اسلامى , با سخنرانيهاى متعدد,مردم را از مسائل سـيـاسى و اسلامى آگاه نموده و آنانرا بر ضد طاغوت زمان , برمى انگيخت و خود نيز بارها توسط ساواك تحت تعقيب قرار گرفت و به زندان افتاد كه با فرار شاه , و پيروزى انقلاب اسلامى از زندان رهايى يافت .
ايـشـان پـس از پـيـروزى انـقلاب نيز دست از تلاش و كوشش بر نداشت و به دفاع ازحريم اسلام راسـتـيـن بـا جـريانهاى انحرافى به مخالفت پرداخت و به هنگام انتخابات نخستين دوره مجلس شوراى اسلامى , از طرف مردم اردستان و زواره , به نمايندگى مجلس برگزيده شد.
شـهيد طباطبايى نژاد, در تاريخ 7 تير 1360 به همراه آيت اللّه دكتر بهشتى و هفتاد وچند تن ديگر از هـواداران انـقـلاب اسلامى در فاجعه بمب گذارى در دفتر مركزى حزب جمهورى اسلامى , به شهادت رسيد و در جوار حضرت حق ماوا گرفت .
ايشان در سال 1321 هجرى شمسى درشهرستان سپيدان (اردكان فارس ) در يك خانواده مذهبى و علاقمند به اهل بيت (ع ) پا به عرصه حيات نهاد.بـازار و عـلاقـه مند علما و روحانيت بودند تصميم گرفتند كه فرزند خويش را به عنوان نخستين فرزندخانواده , طالب علم نمايند.
دوره دبـسـتـان و ششم ابتدائى با اينكه در ميان 36نفر دانش آموز رتبه اول را بدست آورده بود و خـيـلـى از دوسـتـان و بـسـتگان اصرار داشتندكه تحصيل علوم جديد را ادامه بدهد ولى مرحوم والدشان تاكيد مى ورزند كه واردحوزه علميه و جز طلاب علوم دينى قرار گيرند.
مـتـبـركـه و عتبات عاليات دعا كرده ام و از خداوند خواسته ام كه تا قيامت در نسل من فرزندانى بـوجـود آيـند كه احيا كننده دين خدا و مكتب اهلبيت (ع ) باشند, به اين ترتيب حدود سال 1338 هجرى شمسى از اردكان فارس به شيراز رهسپار, و در يكى ازبهترين مدارس علميه آن روز يعنى مدرسه ((آقا بابا خان )) مشغول تحصيل مى گردند تااينكه در حدود سال 1342 وارد حوزه علميه قم مى شوند.
قسمت عمده رسائل مرحوم شيخ انصارى را در خدمت استاد محترم حضرت آية اللّه جعفر سبحانى , كـتـاب مكاسب شيخ را خدمت آية اللّه فاضل لنكرانى و قسمت ديگرى را هم از محضر استاد آية اللّه مـكـارم بهره مند مى گردند در دوره اول و دوم درس خارج اصول حضرت استاد مكارم شركت , و يك دوره تقريرات درس اصول معظم له رابه رشته ى تحرير مى آورند.
1ـ حضرت آية اللّه محقق داماد (قدس سره ). (قدس سره ). فلسفى ). حـاج شيخ يحيى انصارى و كمى هم از محضر علامه شهيد مطهرى و اساتيد ديگر حوزه علميه قم بهره مند شده اند.