زن در قرآن

علی دوانی

نسخه متنی -صفحه : 46/ 30
نمايش فراداده

كن ! عايشه گفت : اى خوله ! سخن خود را كوتاه كن و دست از مجادله و زبان درازى بردار،نمى بينى پيغمبرچه حالى دارد؟ در همان موقع به پيغمبر وحى مى شد و حضرت آرام بود و گوش به وحى الهى يعنى نزول سوره مجادله فراداده بود. بعد از اعلام وحى كه پيغمبر حالت عادى خود را باز يافت تبسّمى كرد و فرمود: عايشه ! اين زن چه شد؟ عايشه گفت : اينجاست يا رسول الله ! پيغمبر رو كرد به خوله و فرمود: برو شوهرت را بياور. وقتى شوهر ((خوله )) آمد پيغمبر وحى آسمانى را كه آيات اول سوره مجادله راجع به حكم ((ظهار))دراسلام بود،بر وى تلاوت فرمود.

خداوند در آغاز سوره ((مجادله )) مى فرمايد: ((به نام خداوند بخشنده مهربان . خداوند گفتار آن زن را كه با تو - اى پيغمبر - درباره شوهرش مجادله كرد و شكايت به خدا برد، شنيد. خداوند گفتگوى شما را مى شنود، خداوند شنوا و بيناست .

افراد شما مسلمانان كه با زنان خود مظاهره مى كنند (با اين سخن ) زنان ايشان مادران آنان نخواهند شد.

مادرانشان كسانى هستند كه ايشان را زاييده اند. مردان مسلمان با اداى اين سخن (ظهار) سخنى زشت و بيهوده مى گويند. اين را بدانيد خدا آن را مى بخشد و از آن در مى گذرد.

كسانى كه زنان خود را ((ظهار)) مى كنند (و بعد پشيمان مى شوند) و مى خواهند سخنان خود را برگردانند، پيش از آنكه با آنان تماس بگيرند، بايد بنده اى آزاد كنند. اين پندى است كه خداوند به شما مى دهد و از آنچه انجام مى دهيد خبر دارد.

اگر كسى بنده اى نيافت كه آزاد كند، بايد دو ماه متوالى قبل از تماس (با زن خود) روزه بگيرد. اگر نمى توانند دو ماه روزه بگيرند، بايد شصت فقير را اطعام كنند تا بدينگونه ايمانتان به خدا و پيغمبر محفوظ بماند. اينها حدود و احكام الهى است - كه بايد آن را معمول داشت - و اگر كسانى كفر ورزند - و از پذيرش آن سر باز زنند - كيفرى دردناك خواهند ديد(83).

وقتى عايشه ، سوره مجادله را كه راجع به گفتگوى ((خوله )) با پيغمبر بود و همان موقع نازل شد، شنيد، گفت : آفرين بر خدايى كه همه صداها را مى شنود. اين زن با پيغمبر صحبت مى كرد و با اينكه من در گوشه خانه بودم و صداى او را مى شنيدم ، بعضى از كلمات او را نتوانستم بشنوم ولى خداوند همه آن را شنيد و به آن پاسخ داد!

پس از نزول اين آيات ، پيغمبر ((اوس بن صامت ))، شوهر ((خوله )) را احضار كرد و فرمود: به فرمان خداوند، چون همسرت را ((ظهار)) كرده و پشيمان شده اى ،بايد يكى از اين سه كار را انجام دهى تا بتوانى به زن خود رجوع كنى :

1 - آيا قدرت دارى برده اى را به عنوان كفاره ظهار آزادكنى ؟ اوس بن صامت گفت : نه يا رسول الله ! قيمت برده زياد است و من طاقت آن را ندارم ؛ زيرا در آن صورت بايد تمام هستى خود را از دست بدهم چون من مردى تهيدستم .

2 - آيا مى توانى دو ماه متوالى روزه بگيرى ؟ اوس بن صامت گفت : يا رسول الله ! به خدا اگر من سه روز چيز نخورم بيناييم را از دست مى دهم و از آن مى ترسم كه چشمم كور شود.

3 - آيا استطاعت دارى شصت گرسنه را طعام دهى ؟ اوس بن صامت گفت : نه به خدا اى پيغمبر! مگر اين كه خود شما در اين خصوص به من كمك كنيد!

پيغمبر فرمود: من پانزده صاع خرما (هر صاع تقريبا سه كيلو بوده است ) به تو مى دهم و دعامى كنم كه خداوندبه آن بركت دهدتابه شصت فقيربرسد.

سپس پيغمبر آن مقدار خرما را به او بخشيد و اوس بن صامت هم آن را به عنوان كفّاره به شصت فقير داد.

بدينگونه زنش ((خوله )) بر وى حلال شد و بار ديگر زندگى خود را از سر گرفتند.

سالها بعد از اين ماجرا روزى عمربن خطاب در ايّام خلافتش ، از كنار ((خوله )) گذشت . خوله گفت : عمر!

بايست ! عمر هم ايستاد. سپس به وى نزديك شد و به سخنانش گوش داد. خوله مدتى عمر را نگاهداشت و سخنان تندى به وى گفت !