«خدا، هركه را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن به راه هاى سلامت رهنمون مى شود و به توفيق خويش، آنان را از تاريكى ها به سوى روشنايى بيرون مى برد و به راهى راست هدايتشان مى كند».
19562- امام على عليه السلام : خداوند متعال، شما را به اسلام مفتخر گردانيد و براى آن برگزيدتان و اين از آن روست كه اسلام نامى از سلامت و مجمع همه گونه كرامت است.
19563- امام على عليه السلام ـ در وصف ره پوى راه خداوند سبحان ـ فرمود :
و برقى پر نور برايش درخشيد و راهش را روشن ساخت و او را در راه پيش برد و هر دروازه اى وى را به سمت دروازه ديگر پيش راند تا آنكه به دروازه سلامت و سراى اقامت رسيد.
19564- امام على عليه السلام :
تقواى خدا، داروى درد جان هاى شما و بينا كننده كورى دل هاى شما و شفابخش بيمارى كالبدهاى شماست.
علاّمه طباطبايى در تفسير آيه «يهدى به اللّه من اتبع رضوانه سبل السلام» مى فرمايد : حرف باء در كلمه «بِهِ» به معناى وسيله است و ضمير آن به كتاب يا به نور بر مى گردد، خواه منظور از آن پيامبر صلى الله عليه و آله باشد يا قرآن، فرقى نمى كند ؛ چون همه به يك واقعيت برمى گردد؛ چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله يكى از عوامل ظاهرى در مرحله هدايت است و قرآن نيز همين سان و حقيقت هدايت قائم و متّكى به خداست.
خداى متعال مى فرمايد : «تو هر كه را دوست داشته باشى هدايت نمى كنى، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مى كند»
و نيز مى فرمايد : «و همين گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم و تو نمى دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است ]ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كس از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى نمايانيم و براستى كه تو به راهى راست هدايت مى كنى. راه همان خدايى كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ اوست. هُشدار كه [همه ]كارها به خدا باز مى گردد».
همچنان كه ملاحظه مى شود، اين آيات هدايت را به قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى دهد و در عين حال آن را به خدا ارجاع مى دهد؛ چرا كه هدايت كننده حقيقى اوست و ديگران اسبابى ظاهرى هستند كه براى زنده كردن امر هدايت به كار گرفته شده اند.
خداوند متعال جمله «يهدى به اللّه » را با جمله «من اتّبع رضوانه» مقيّد كرده و تحقّق هدايت الهى را مشروط به دنبال كردن رضايت و خشنودى مى داند و مراد از هدايت، همان رساندن به مطلوب و مقصود است [نه نشان دادن راه رسيدن به آن] به اين معنا كه خداوند متعال شخص را به يكى از راه هاى سلامت يا به همه آنها و يا به بيشترشان، يكى پس از ديگرى، وارد مى كند.
خداوند كلمه «سلام» را مطلق آورده است. بنا بر اين، به معناى سلامت و رها شدن از هر بدبختى و شقاوتى است كه خوشبختى زندگى دنيا يا آخرت را مختل مى سازد و اين معنا با توصيفى كه قرآن از تسليم در برابر خدا و ايمان و تقوا كرده و آنها را رستگارى و پيروزى و امنيت و امثال آن شمرده است سازگارى دارد. در بحث از آيه «اهدنا الصراط المستقيم»، در جلد اول اين كتاب، گفتيم كه خداوند به حسب اختلاف حالات بندگان ره پوى خود، راه هاى فراوانى دارد كه همگى در يك راهى كه به او منسوب است و آن را «صراط مستقيم» مى نامد متّحدند.
خداوند متعال مى فرمايد :
«و كسانى كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راه هاى خود را به آنان مى نماييم و همانا خدا با نيكوكاران است»
و نيز مى فرمايد :
«اين است راه راست من. پس، از آن پيروى كنيد و از راه ها[ى ديگر ]كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد».
اين ها مى رسانند كه راه ها[ى رسيدن به خداوند] زياد است، امّا همه آنها در رساندن به كرامت خداوندى متّحدند، بدون آنكه ره پويان خود را از هم پراكنده سازند و هر راهى سالك خود را از ره پويان ديگر راه ها متمايز سازد. برخلاف راه هاى غير خدا كه چنين حالتى دارند. بنا بر اين، معناى آيه ـ و خدا بهتر مى داند ـ اين است كه خداوند سبحان كسى را كه دنبال خشنودى او باشد، به واسطه كتاب خود يا پيامبرش، به راه هاى هدايت وارد مى كند كه هر كس آنها را بپيمايد، از شقاوت زندگى دنيا و آخرت و هر چيزى كه حيات سعادتمندانه را تيره و مكدّر سازد، در امان و سالم مى دارد.
پس، مسأله هدايت به سلامت و سعادت، بر مدار دنبال كردن خشنودى خدا مى چرخد.
خداوند متعال مى فرمايد : «و براى بندگان خود كفر را نمى پسندد»
و نيز مى فرمايد : «خداوند از مردم فاسق راضى نيست»
و سرانجام، امر هدايت به سلامت و سعادت، منوط به دورى كردن از راه ستم و درآمدن به سلك ستمگران است، خداوند سبحان هدايت خود را از اين عده نفى فرموده و آنان را از رسيدن به اين كرامت الهى محروم و مأيوس ساخته است آنجا كه مى فرمايد : «و خدا گروه ستمگران را هدايت نمى كند».
بنا بر اين، آيه «يهدى به اللّه من اتّبع رضوانه سبل السلام» از جهتى نظير اين آيه است :
«الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الأمن و هم مهتدون».