ـ پيامبر خدا(ص ) : نفس آدميزاد همواره جوان است حتى زمانى كه چنبرهاى او ازشدت پيرى سر به هم آورند, مگر كسى كه خداوند دل او را با پرهيزگارى آزموده باشدو اينان اندكند.
ـ پير سالخورده در طلب دنيا همچنان جوان است , هرچند چنبرهايش از كهنسالى سربه هم آورده باشند, مگر كسانى كه پرهيزگارباشند و اينان اندك شمارند.
ـ دل شخص پير در دوستى دو چيزهمواره جوان است : در عشق به زندگى و داشتن ثروت زياد.
ـ آدميزاده پير مى شود و دو چيز در اوجوان مى گردد : آزمندى به ثروت و آزمندى به زندگى .
قرآن :.
((و مـن نـفـس خود را تبرئه نمى كنم , چرا كه نفس همواره به بدى فرمان مى دهد, مگر آن جا كه پروردگارم رحم كند همانا پروردگار من آمرزنده مهربان است )).
ـ امـام عـلـى (ع ) : نفس بد فرمان ظاهرآرا,همچون منافق چاپلوسى مى كند و خود را چون دوستى سازگار و دلسوز جلوه مى دهد و همين كه فريب داد و (بر انسان ) دست يافت , چون دشمن مسلط مـى شـود و بـا خـودخـواهـى و قـلـدرى فرمان مى راندو (شخص را) به جايگاه هاى بدى و هلاكت مى كشاند.
ـ نفس همواره به بدى و زشتكارى فرمان مى دهد پس هركه به نفس خويش اعتمادكند نفس به او خـيـانت مى ورزد و هركه به آن دل خوش كند نفس او را به هلاكت مى افكند وهركه از آن خرسند شود, نفس او را در بدترين جايگاه فرود مى آورد.
ـ براستى كه اين نفس همواره به بدى فرمان مى دهد بنابراين , هركس عنان آن را رهاكند (همچون مركبى سركش ) او را به تاخت به سوى گناهان مى برد.
ـ هـمـانا نفس تو بسيار فريبكار است اگر به آن اعتماد كنى , شيطان تو را به سمت ارتكاب حرام ها مى كشاند.
ـ زمانى كه به نفس خود بيشترين اعتمادرا دارى , از فريب او بيشتر برحذر باش .
ـ پـس از پـايـان جـنـگ نـهروان بركشتگان خوارج گذشت و فرمود : بدا به حال شما, آن كس كه فـريـبـتـان داد بـه شما زيان رساند پرسيدند :اى امير المؤمنين , چه كسى آنان را فريفت ؟ فرمود : شـيـطـان گمراه كننده و نفس بدفرمان كه آنان را با آرزوهاى خام فريب داد و ايشان را به ميدان فراخ گناهان و نافرمانى ها كشانيد و نويدپيروزى به آنان داد و در نتيجه , در آتش فروافكندشان .
ـ هـيـچ مـعـصـيتى از معاصى خداوند نيست مگر اين كه با شهوت همراه است پس , رحمت خدا بر انـسـانـى كـه از شـهـوات خويش باز ايستد وهواى نفس خود را سركوب كند, زيرا كه اين نفس به سختى از شهوات باز مى ايستد و همواره به نافرمانى برخاسته از هوس , گرايش دارد.
ـ در فـرمـان اسـتـاندارى مصر به مالك اشتر ـ : (اميرالمؤمنين على ) او (مالك ) را به پرواى خدا و بـرگـزيـدن راه طـاعت او فرمان مى دهد و از او مى خواهد كه خواهش هاى نفس خويش را درهم شـكند و مهار آن را در هنگام سركشى محكم گيرد, زيرا كه نفس همواره , به بدى فرمان مى دهد, مگر آن كه خداوند رحم كند پس بر هوا و هوس خويش مسلط باش و آن چه را كه حرام است از نفس خود دريغ دار, زيرا كه دريغ داشتن از نفس دادخواهى از اوست در آن چه كه دوست دارد يا ناخوش مى دارد.
ـ در بـخـشـى از نـامه خود به معاويه ـ :به راستى كه نفس تو, تو را به شر و بدى وادار ساخته و در گـمـراهـى فـرو بـرده و درمـهـلـكـه هـا در انـداخـتـه و راه هـا (ى درسـتـى ورسـتـگارى ) را برتوصعب العبورساخته است .
ـ امام سجاد(ع ) در مناجات : الهى , به تو شكايت مى كنم از نفسى كه همواره به بدى فرمان مى دهد و بـه سوى گناه مى شتابد وبه معاصى تو آزمند است پر عذر و بهانه است و آرزوى دراز دارد, اگر بـه او گـزنـدى رسـد بـيـتـابـى مى كند و اگر خير و بركتى رسدش بخل مى ورزد, شيفته بازى وسـرگـرمى است , آكنده از غفلت و بى خبرى است , مرا به سوى گناه مى شتاباند و در كارتوبه به من وعده امروز و فردا مى دهد.
ـ نيز در مناجات : نيروى ما را درآن چه تو را بر ما خشمگين مى سازد سست گردان و در اين مسير نـفس هاى ما را به اختيار خودشان وامگذار, زيرا كه نفس هاهمواره راه باطل را بر مى گزينند, مگر آن جاكه توفيق تو يار گردد و همواره به بدى فرمان مى دهند مگر اين كه تو رحم كنى .
ـ امـام صـادق (ع ) : پـس از آن كـه نـمـازت را تمام كردى بگو : بار خدايا, از تومى خواهم كه مرا از گـناهانت حفظ كنى و تازنده ام هرگز كمتر و بيشتر از چشم برهم زدنى مرا به خودم وامگذارى , زيرا كه نفس همواره به بدى فرمان مى دهد مگر اين كه تورحم كنى اى مهربانترين مهربانان .