قرآن :.
((و بر آن چه مى گويند شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش , فاصله بگير)).
ـ هـجـرت (پـيـامـبر به مدينه ) در سال چهاردهم بعثت صورت گرفت و اين مصادف بود با سى و چـهـارمـيـن سـال سـلـطـنـت خـسـرو پـرويزو نهمين سال فرمانروايى هرقل ((23)) و اول اين سـال مـحـرم اسـت رسول خدا(ص ) در مكه بود و آن جا را ترك نكرده بود, اما عده اى از مسلمانان درمـاه ذيـحـجه بيرون رفته بودند محمدبن كعب قرظى ((24)) مى گويد: قريش در خانه پيامبر جـمـع شـدنـد و گـفـتند: محمد مى گويد كه اگر شما با اوبيعت كنيد بر عرب و عجم فرمانروا خواهيد شدو بعد از مرگ هم دوباره زنده مى شويد و براى شما باغ ها و جنت هايى چون باغ هاى اين جـهان خواهد بود و اگر بيعت نكنيد به دست او كشته خواهيد شد و بعد از مرگ هم زنده خواهيد شـد ودر آتـش سـوزان خـواهـيـد سـوخـت در ايـن هـنگام رسول خدا(ص ) از منزل بيرون آمد و مـشـتـى خـاك برداشت و فرمود: آرى , من اين سخنان رامى گويم سپس مشت خاك را روى سر آنـان پـاشـيـد و ايـن آيـات را تـلاوت فـرمـود:
((يـس وجـعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سـدافـاغـشـيناهم فهم لايبصرون )) تمام كسانى كه ازآن خاك روى سرشان ريخته شد در جنگ بدركشته شدند رسول خدا(ص ) سپس راه افتاد ورفت در اين هنگام شخصى كه با آن عده نبودآمد و گـفـت : در ايـن جـا مـنتظر كه هستيد؟ گفتند:محمد گفت : به خدا قسم كه محمد از كنار شـمـاعـبور كرد و بر سر همه شما خاك ريخت و در پى كار خود رفت هريك از آن عده دست خود راروى سرش گذاشت , ديد خاكى است اما به درون خانه پيامبر(ص ) سرك كشيدند, ديدندعلى در بـسـتـر اسـت و قطيفه رسول خدا را روى خود كشيده است گفتند: او محمد است كه خوابيده و قـطـيـفـه اش روى اوست آنان همچنان بر در منزل پيامبر بودند تا اين كه صبح شد و على از بستر برخاست گفتند: به خدا قسم آن مرد به ماراست گفته بود.