میزان الحکمه جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 13

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به سخنان او و طرز
نشست وبرخاست و نوشيدن و نماز خواندنش دقت كنيدچون اين عده به مدينه وارد شدند, رسول
خـدا آن هـارا به اسلام دعوت كرد و اين آيه قرآن را برايشان تلاوت كرد: ((و اذ قال اللّه يا عيسى بن
مريم اذكرنعمتى عليك و على والدتك ـ تا جمله ـ فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين ))
كشيشها با شنيدن اين آيه از رسول خدا(ص ), گريستند و ايمان آوردند و نزد نجاشى برگشته خبر
رسـول خـدا را به اودادند و آيه اى را كه حضرت برايشان خوانده بودبراى نجاشى خواندند نجاشى
گـريـه كـرد  و كـشـيشان نيز گريستند نجاشى اسلام آورد اما از ترس جان خود اسلام خود را در
حبشه اظهار نكرد و از حبشه به قصد ديدار پيامبر(ص ) بيرون آمد و چون ازدريا گذشت , مرگش
در رسـيـد و مـرد پـس , خـداونـداين آيه را بر رسول خود نازل فرمود: ((لتجدن اشدالناس عداوة
للذين آمنوا اليهود وذلك جزاالمحسنين )).

ـ زهـرى : چـون مـسـلـمانان زياد شدند وايمان آشكار شد و همه جا سخن از آن به ميان آمد, عده
زيادى از مشركان و كفار قريش بركسانى از قبايل خود كه ايمان آورده بودند هجوم آوردند و آن ها
را آزار و شـكـنـجـه دادنـد و بـه زنـدان افـكـنـدنـد و مـى خـواسـتـنـد ايـشـان را ازـى دايـزــدرك
ديـنـشان برگردانندپيامبر(ص )به آنان فرمود:درسرزمين هاپراكنده شويد عرض كردند: اى رسول
خـدا, كـجـابـرويـم ؟ رسول خدا به طرف حبشه اشاره كرد وفرمود: به آن جا پيامبر آن جا را براى
هجرت اصحاب خود از همه جا بيشتر دوست مى داشت پس , شمار قابل ملاحظه اى از مسلمانان به
حـبـشـه مـهـاجـرت كـردنـد, بـرخى تنها و برخى به همراه خانواده خود حركت كردند تا اين كه
واردسرزمين حبشه شدند.

ـ چـون اصـحـاب پـيـامـبـر(ص ) از مهاجرت نخست , به مكه برگشتند, قوم ايشان بر آنان سخت
گـرفـتـند و عشايرشان بر آن ها هجوم آوردند و مراجعت كنندگان از دست آنان آزارهاى سختى
ديـدنـد, لـذا پـيامبر(ص ) به آنان اجازه فرمود تا براى بار دوم به حبشه مهاجرت كنند هجرت دوم
ايشان به حبشه با مشقت بيشترى همراه بود و از قريش خشونت زيادى ديدند و چون به قريش خبر
رسيده بود كه نجاشى نسبت به مسلمانان خوشرفتارى مى كند,بيشتر سختگيرى مى كردند عثمان
بـن عـفـان عـرض كـرد: اى رسـول خدا, نه در مهاجرت نخست ما به حبشه و نه در اين مهاجرت ,
شـماهمراه ما نيستى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود: شمابه هر حال به سوى خدا و من هجرت مى كنيد
وبـراى شـمـا اجـر اين هر دو مهاجرت منظور خواهدشد عثمان گفت : پس , همين موضوع براى
مابس است .

تعداد كسانى كه در اين هجرت حضورداشتند هشتاد و سه مرد و يازده زن قرشى وهفت بانوى غير
قـرشـى بـود مـهـاجـران در حبشه به بهترين صورت در پناه نجاشى بودند و چون شنيدند رسول
خدا(ص ) به مدينه هجرت فرموده است , از ميان ايشان سى و سه مرد وهشت زن برگشتند دو تن
از ايـن مـردان در مـكـه در گـذشتند و هفت نفر ديگر در همان جا زندانى شدند و بيست و چهار
نفرشان در جنگ بدرشركت كردند چون ماه ربيع الاول سال هفتم هجرت فرا رسيد پيامبر(ص ) از
مـدينه نامه اى براى نجاشى نوشت

و او را به اسلام دعوت كردو نامه را همراه عمروبن اميه ضمرى
بـراى اوفـرسـتـاد چـون نامه رسول خدا(ص ) براى نجاشى خوانده شد, اسلام آورد و گفت : اگر
مى توانستم به حضورش بيايم , مى آمدم نيز پيامبر به نجاشى نوشته بود تا ام حبيبه , دختر ابوسفيان
بن حرب ,را براى آن حضرت عقد كند شوهر ام حبيبه ,عبداللّه بن جحش در حبشه مسيحى شده و
هـمـان جـا مـرده بـود نـجاشى اين كار را انجام داد و چهارصد دينار مهر او كرد و پرداخت كسى
كه عهده دار عقد گرديد,  خالد بن سعيد بن عاص بود پيامبر(ص ) همچنين براى نجاشى نوشته بود
تا بقيه اصحاب را كه آن جا مانده اند, روانه كند نجاشى چنان كرد و آنان را با دو كشتى روانه ساخت
و ايـشـان در ساحل بولا كه همان ساحل جار است , پياده شدند و از آن جا براى مدينه شترانى كرايه
كـردنـد و چون به مدينه رسيدند,متوجه شدند كه پيامبر(ص ) در خيبر است و آن جا رفتند وقتى
رسيدند ديدند كه پيامبر(ص )خيبر را فتح كرده است پيامبر(ص ) با مسلمانان صحبت كرد كه آن ها
را نيز در غنايم شريك سازند و مسلمانان هم پذيرفتند و اين كار راكردند.

/ 248