و او را به اسلام دعوت كردو نامه را همراه عمروبن اميه ضمرى بـراى اوفـرسـتـاد چـون نامه رسول خدا(ص ) براى نجاشى خوانده شد, اسلام آورد و گفت : اگر مى توانستم به حضورش بيايم , مى آمدم نيز پيامبر به نجاشى نوشته بود تا ام حبيبه , دختر ابوسفيان بن حرب ,را براى آن حضرت عقد كند شوهر ام حبيبه ,عبداللّه بن جحش در حبشه مسيحى شده و هـمـان جـا مـرده بـود نـجاشى اين كار را انجام داد و چهارصد دينار مهر او كرد و پرداخت كسى كه عهده دار عقد گرديد, خالد بن سعيد بن عاص بود پيامبر(ص ) همچنين براى نجاشى نوشته بود تا بقيه اصحاب را كه آن جا مانده اند, روانه كند نجاشى چنان كرد و آنان را با دو كشتى روانه ساخت و ايـشـان در ساحل بولا كه همان ساحل جار است , پياده شدند و از آن جا براى مدينه شترانى كرايه كـردنـد و چون به مدينه رسيدند,متوجه شدند كه پيامبر(ص ) در خيبر است و آن جا رفتند وقتى رسيدند ديدند كه پيامبر(ص )خيبر را فتح كرده است پيامبر(ص ) با مسلمانان صحبت كرد كه آن ها را نيز در غنايم شريك سازند و مسلمانان هم پذيرفتند و اين كار راكردند.