علم نحو
ـ ابـو الاسود دؤلى ((9)) : خدمت على بن ابى طالب رسيدم ديدم سرش را پايين انداخته ودر حالتفكر است عرض كردم : به چه مى انديشيد اى امير المؤمنين ؟ فرمود: در اين شهر شما شنيدم كسى
قـرآن را اشـتباه مى خواندلذا تصميم گرفتم درباره اصول و مبانى زبان عربى نوشته اى تهيه كنم
عرض كردم : اگر اين كار را بكنيد ما را زنده كرده ايد و اين زبان را درميان ما ماندگار ساخته ايد.سـه روز بـعد كه خدمت رسيدم , نوشته اى به من داد كه در آن آمده بود : بسم اللّه الرحمن الرحيم
زبان به طور كلى از سه عنصر تشكيل شده است : اسم و فعل و حرف اسم آن است كه از مسمى خبر
مى دهد و فعل آن چيزى است كه از حركت (كار) مسمى خبر مى دهد و حرف آن چيزى است كه از
معنايى خبر مى دهد كه نه اسم است نه فعل .سـپـس بـه من فرمود : تو اين مطلب را دنبال كن و چيزهايى كه به نظرت مى رسد بر آن بيفزاى و
بدان اى ابوالاسود كه اشيا سه گونه اند:آشكار و پنهان و چيزى كه نه آشكار است و نه پنهان و ميان
علما درباره شناخت آن چه كه نه آشكار است و نه پنهان اختلاف است .ابـوالاسـودمـى گـويد: من مطالبى را جمع آورى كردم و به عرض آن حضرت رساندم از آن جمله
حـروف نـاصـبه بود كه اين ها را اسم بردم :ان , ان , ليت , لعل و كان اما لكن را نام نبردم امام به من
فرمود : چرا آن را كنار گذاشته اى ؟ عرض كردم : آن را از حروف ناصبه به شمار نياورده ام فرمود : چرا, آن هم جز اين حروف است وحضرت آن را بر آن حروف افزود.ـ صـعـصـعـة بـن صـوحـان : عربى باديه نشين خدمت على بن ابى طالب آمد و عرض كرد : ياامير
المؤمنين , اين كلمه را چگونه مى خوانى :((لا ياكله الا الخاطون )) (آن (چركابه دوزخ ) راجز گام
زنـنـدگـان نمى خورند)؟ زيرا به خدا قسم كه همگان قدم مى زنند و راه مى روند على (ع )تبسمى
كرد و فرمود : ((لا ياكله الا الخاطئون ))(آن را جز گنهكاران نمى خورند) باديه نشين عرض كرد : درسـت فرمودى اى امير مؤمنان ,براستى كه خداوند بنده خود را وا نمى گذاردعلى (ع )سپس رو
بـه ابـوالاسـود دؤلى كردوفرمود: غير عربها تماما به دين (اسلام ) درآمده اند بنابراين , چيزى براى
مـردم وضـع كـن تابه واسطه آن صحيح صحبت كنند حضرت سپس براى ابوالاسود علايم رفع و
نصب و جر رارسم كرد.