كراهت واجب كردن چيزى برخود - میزان الحکمه جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 13

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روز دوم يك صاع ديگر برداشت و آردكرد و نان پخت و آن را مقابل على (ع ) گذاشت ناگاه يتيمى
بر در خانه پيدا شد و غذايى طلبيدآن ها آن نان را به او دادند و خودشان جز آب چيزى نچشيدند.

روز سـوم , فـاطـمـه (ع ) يك صاع باقيمانده رابرداشت و آرد كرد و نان پخت و آن رامقابل على (ع )
گـذاشـت نـاگهان اسيرى بر در خانه ظاهرشد و غذايى خواست و آنان آن نان را نيز به اودادند و
خود جز آب چيزى نچشيدند.

روز چهارم كه نذر خود را ادا كرده بودند,على (ع ) با حسن و حسين (ع ) با حالت ضعف وناتوانى نزد
رسـول خدا(ص ) آمدند رسول خدا(ص ) به گريه افتاد در اين هنگام جبرئيل سوره هل اتى را فرود
آورد.

ـ ابن عباس : حسن و حسين بيمار شدند ورسول خدا(ص ) با عده اى از مردم به عيادت آن ها رفتند
آن عـده گـفتند : اى ابا الحسن , كاش براى (بهبودى ) فرزندانت نذرى مى كردى على و فاطمه و
فـضه , كنيز آن ها, نذر كردند كه اگربيماريشان شفا يافت سه روز روزه بگيرند حسن و حسين (ع )
بـهـبـود يـافـتند, اما آن ها چيزى دربساط نداشتند لذا على (ع ) از يك نفر يهودى اهل خيبر به نام
شـمـعـون سـه صاع جو قرض گرفت فاطمه (ع ) يك صاع آن را آرد كرد وپنج قرص نان , به تعداد
اعـضـاى خانواده , پخت ودر برابر آن ها نهاد تا افطار كنند در اين هنگام سائلى بر در خانه ايستاد و
گفت : سلام بر شما اى اهل بيت محمد مسكينى مسلمان هستم , مراغذايى دهيد خداوند شما را از
غذاهاى بهشت سير گرداند همگى غذاى خود را به او دادند و آن شب را با نوشيدن مقدارى آب به
سـر بردند روزبعد نيز روزه گرفتند چون وقت افطار رسيد وغذا را در برابر خود نهادند, يتيمى از
راه رسـيداين بار نيز همگى غذاى خود را به او دادند شب سوم نيز اسيرى آمد و باز آن ها همين كار
راكردند.

صـبح روز بعد (روز چهارم ) على (ع ) دست حسن و حسين را گرفت و نزد رسول خدا(ص )رفتند
چشم پيامبر به آن ها افتاد و ديد از شدت گرسنگى مانند جوجه به خود مى لرزند فرمود :چه سخت
اسـت بر من اين حالتى را كه در شمامى بينم ! پيامبر با آن ها (به طرف خانه على (ع ))به راه افتاد و
ديد فاطمه در محراب است وشكمش به پشتش چسبيده و چشمانش گودافتاده است حضرت از
مـشـاهـده اين وضع ناراحت شد در اين هنگام جبرئيل فرود آمد وگفت : بگير اى محمد, خداوند
درباره خانواده ات به تو تهنيت گفته است سپس سوره (هل اتى ) را براى او قرائت كرد.

كراهت واجب كردن چيزى برخود

ـ امام باقر يا امام صادق (ع ) : بر خودت حق و حقوق واجب مگردان و در برابر سختى هاصبور باش .

ـ اسحاق بن عمار به امام صادق (ع )عرض كرد كه براى سپاسگزارى از خداوند خودرا متعهد كرده
اسـت كـه در سـفر و حضر دو ركعت نماز بخواند, آيا مى تواند آن دو ركعت را درسفر به هنگام روز
بـخـوانـد؟ حـضـرت فرمود :آرى سپس فرمود : من خوش ندارم كه كسى چيزى را بر خود واجب
گرداند عرض كردم :من آن دو ركعت را براى خدا به گردن خود قرارنداده ام , بلكه خودم , خود را
متعهد كردم كه براى سپاسگزارى از خدا دو ركعت نماز بخوانم و آن را بر خويش واجب نگردانيده ام
در اين صورت اگر بخواهم , مى توانم نخوانم ؟ فرمود : آرى .

/ 248