ويژگى هاى منافقان
قرآن :.((مـنـافـقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آن كه او باآنان نيرنگ مى كند و چون به نماز ايستند باكسالت وتنبلى برخيزند با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند ميان آن (دو گروه )
دو دلـند, نه با اينانند ونه با آنان و هر كه را خدا گمراه كند, هرگز راهى براى (نجات ) او نخواهى
يافت )).ـ امام على (ع ) ـ در خطبه اى در بيان اوصاف منافقان ـ : شما را از منافقان برحذرمى دارم , زيرا كه
آنـان مـردمـانـى گـمـراهـنـد و گـمـراه كـنـنـده , خـود لـغـزيـده اند و ديگران را مى لغزانند,
بـه رنـگ هـاى گـونـاگـون وحالات مختلف در مى آيند,با هر وسيله و از هر طريقى آهنگ (فريب
وگمراهى ) شما مى كنند و در هر كمينگاهى به كمين شما مى نشينند.دل هايشان بيمار است و ظاهرشان آراسته وپاك , مخفيانه عمل مى كنند و چون خزنده اى زهرناك
آهـسـتـه مـى خـزند و بى خبر زهر خود رامى ريزند, شرح و بيانشان داروست و گفتارشان شفا, اما
كـردارشـان درد بـى درمـان بـه رفـاه وآسايش مردم حسادت مى ورزند و به آتش بلا وگرفتارى
(مـردمـان ) دامن مى زنند و نوميدمى كنند, در هر راهى به خاك هلاكت افكنده اى و براى نفوذ در
هـر دلى وسيله اى و براى هر غم واندوهى اشك هايى (دروغين ) دارند, مدح وستايش به قرض هم
مـى دهـنـد و از يـكـديـگـرانتظار پاداش (و ستايش متقابل ) دارند, اگرچيزى بخواهند پافشارى
مـى كـنـنـد و اگر سرزنش كنند پرده درى مى نمايند و اگر داورى كنندزياده روى مى ورزند, در
مـقـابـل هر حقى باطلى در چنته دارند و در برابر هر راستى , خميده اى وبراى هر زنده اى قاتلى و
بـراى هـر درى كـلـيـدى وبـراى هر شبى چراغى چشم نداشتن و بى نيازى را دستاويز طمع قرار
مـى دهند تا از اين راه بازارخود را داغ كنند و كالاهايشان را رونق بخشندمى گويند و ايجاد شبهه
مـى كـنـنـد, وصف مى كنندو حقيقت را وارونه جلوه مى دهند, راه (ورود به مسير باطل ) را آسان
مـى كنند و تنگه (آن را) كج و دشوار رو مى سازند (تا افراد به راحتى قدم به راه باطل گذارند و در
پـيـچ و خـمهاى آن سرگردان شوند و بيرون شدن از آن ناممكن يادشوار شود) اينان دار و دسته
شـيـطـانـنـد وزبـانـه هـاى انـبـوه آتش ((آنان گروه شيطانند وبدانيد كه گروه شيطان همان
زيانكارانند)).ـ منافقان با دروغ , خود را آراسته جلوه مى دهند.ـ عادت منافقان , تغيير دادن خلق وخوى است (هر لحظه به رنگى در مى آيند).ـ دانش منافق , در زبان اوست دانش مؤمن در كردار اوست .ـ موافقت زياد (نشانه ) نفاق است ,مخالفت زياد (علامت يا موجب ) دشمنى است .ـ پارسايى منافق , جز در زبان او نمودارنمى شود.ـ كـار آخـرت را وسـيله رسيدن به دنيامكن واين جهان زودگذر را برآخرت برمگزين ,زيرا اين كار
خصلت منافقان و خوى بى دينان است .ـ زبان مؤمن در پشت دل اوست و دل منافق در پشت زبان او.ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : كسى كه باطنش باظاهرش ناسازگار باشد او منافق است هر كه مى خواهد
باشد.ـ چنانچه خشوع بدن بر خشوع دل بچربد اين در نظر ما نفاق است .ـ امـام عـلى (ع ) : اگر با اين شمشيرم بر بن بينى مؤمن بزنم تا با من دشمنى ورزد هرگزدشمنى
نـخـواهد كرد و اگر همه دنيا را به پاى منافق بريزم تا مرا دوست داشته باشد, هيچ گاه مرا دوست
نخواهد داشت و اين از آن روست كه قلم قضا بر اين امر رقم خورده و اين قضاى الهى بر زبان پيامبر
امـى (ص ) جـارى گشت و فرمود :اى على , هيچ مؤمنى با تو دشمنى نمى كند و هيچ منافقى تو را
دوست نمى دارد.