ـ ابوسعيد خدرى : پيامبر خدا(ص ) باشرمتر از دختران پرده نشين بود.
ـ رسول خدا(ص ) از يك دختر پرده نشين باشرم تر بود و هرگاه از چيزى خوشش نمى آمداز چهره او مى فهميديم .
ـ رسـول خـدا(ص ) چـنـدان بـاشـرم بود كه هيچ چيز از او خواسته نمى شد مگر اين كه آن راعطا مى كرد.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : خـداى متعال به من وحى فرمود كه فروتن باشيد, تا كسى به ديگرى فخر نفروشد و كسى به كسى تعدى نكند.
ـ امـام صادق (ع ) : جبرئيل (ع ) نزد رسول خدا(ص ) آمد و او را (ميان قبول پادشاهى وخزاين دنيا و تـرك آن ) مـخير كرد و از روى خيرخواهى به آن حضرت اشاره كرد كه براى خداى متعال فروتنى كـند (و دنيا را رد كند) پس ,رسول خدا براى فروتنى در برابر خداى تبارك و تعالى , چون بردگان غذا مى خورد و مانندبردگان (روى زمين ) مى نشست .
ـ امـام بـاقـر(ع ) : جـبـرئيـل (ع ) كليدهاى گنجينه هاى زمين را سه بار نزد پيامبر آورد و اورا در انتخاب آن ها آزاد گذاشت , بدون آن كه خداى تبارك و تعالى از آن چه در روز قيامت برايش آماده كرده است , چيزى بكاهد اما هربار پيامبر فروتنى در برابر خداى عزوجل رابرگزيد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : جبرئيل نزد من بودكه فرشته اى از آسمان بر من فرود آمد اين فرشته كه بر هـيـچ پيامبرى پيش از من فرودنيامده و بعد از من نيز بر احدى فرود نخواهدآمد, اسرافيل بود او گـفـت : سـلام بر تو اى محمد, سپس گفت : من فرستاده پروردگارت به سوى تو هستم به من فـرمـان داده اسـت تو رامخير سازم كه اگر خواهى پيامبرى و بندگى رابرگزين و اگر خواهى پيامبرى و پادشاهى را من به جبرئيل نگاه كردم , او به من اشاره كرد كه فروتنى كن پس من گفتم : پيامبرى و بندگى راانتخاب كردم .
ـ انـس بن مالك : رسول خدا(ص ) روى زمين مى نشست و روى زمين غذا مى خورد ودعوت بنده زرخريد را مى پذيرفت ومى فرمود : اگر به (خوردن ) سردستى دعوت شوم مى پذيرم و اگر پاچه اى براى من هديه آورند, قبول مى كنم و ميش و بز خود را شخصاعقال مى بست .
ـ حمزة بن عبداللّه بن عتبه : در پيامبرشش خصلت وجود داشت كه در پادشاهان وجود ندارد : هر انـسانى از سفيد و سياه ايشان رادعوت مى كرد, دعوتش را مى پذيرفت گاه خرمايى را روى زمين مـى ديد و آن رابرمى داشت و, با اين كه مى ترسيد از خرماهاى صدقه باشد, به دهان مى گذاشت و بر الاغ برهنه بدون پالان سوار مى شد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : من همان طور غذامى خورم كه بنده مى خورد و همان طورمى نشينم كه بنده مى نشيند, زيرا من درحقيقت بنده هستم .
پيامبر(ص ) دو زانو مى نشست .