ـ پيام به آقاى گورباچف نيز يك ابتكار و نوآورى است و اگر چه سابقه آن به صدر اسلام بر مى گردد، اما در قرون جديد، بى سابقه يا كم سابقه بوده است. اين پيام تراوشى از انديشه اى بسيار ژرف است; انديشه اى كه مى توانست سطح گفتگو ميان دولتمردان را از سطوح نازلى مانند گسترش مراودات بازرگانى، تراز تجارى و اين گونه مسائل روزمره، به سطحى بسيار بالاتر ارتقا دهد. باز اگر بخواهيم مصداق ديگرى از نارسايى هاى دستگاه سياست خارجى را عنوان كنيم كه البته اين بخش به وزارت ارشاد نيز ارتباط مى يابد، همين موضوع است كه كسى به فكر آن نيست كه تنور اين پيام را گرم نگه دارد و سطح تعارفات سياسى را از واژه هاى مرده و بى خاصيتى مانند «حسن همجوارى»، به سطحى ارتقا دهد كه در آن از خدا و مواهب او، از انسان و كرامتش، از مصالح بشرى و وظيفه دولتمردان و از اين كه علم قابل فروش نيست(1) و بايد به بشريت هديه شود... سخن به ميان آيد.
اعتقاد دارم كه نظم فعلى جهان، «نظم سيال» است و در اين نظم، مسائلى به عنوان موضوعات اصلى به ميدان آمده كه ماهيتاً انسانى تر از موضوعات اصلى نظام هاى سابق بين الملل است و انديشه اى كه منجر به شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى شد، تأثيرات عميقى بر اين نظم داشته است و مهم ترينش آن كه با شعار نه شرقى و نه غربى توانست شقّ سومى را مطرح كند; يعنى نظم بدون قطب و به تعبير من، سيال. همچنين اين انقلاب در مطرح شدن موضوعات اصلى نظم كنونى، زمينه سازى و يا آن را تسريع كرده است. مثلا در اين نظم، «خلع سلاح» به جاى «تجهيز به سلاح هاى كشتار جمعى»، ارزش بين المللى شده است. همچنين «حفظ محيط زيست» به جاى تسلط كور بر طبيعت مورد عنايت است. بى گمان حقوق بشر، جدا از جدالى كه در محتواى آن وجود دارد، به عنوان يكى از مهم ترين موضوعات بين المللى، ارزشمندتر است تا تحمل رژيم آپارتايد كه بالاخره توانست در نظم گذشته ادامه حيات دهد. البته همگام با رشد ارزش ها، بعضى ضدارزش ها نيز رشد كرده اند و در همين نظم است كه اسرائيل مطامع خود را عريان تر از گذشته تعقيب مى كند و باز در همين نظم است كه بخشى از غرب حاضر شد در الجزاير و تركيه به جنگ دموكراسى برود تا اسلام رشد
1. نظر امام اين است كه علم متعلق به بشريت است. بسيارى معتقدند كه اگر كپى رايت (حقوق معنوى مؤلفان و صاحبان اثر) محفوظ نباشد، علم رشد نمى كند، حال آن كه علم چيزى است و فن آورى چيزى ديگر. در اين زمينه نيز جاى بحث بسيار باقى است و اى كاش اين نوع مقولات در دستور كار قرار داشت تا سطح مراودات فرهنگى ما با جهان خارج، بالاتر از اين باشد كه هست.