نشريه دانشکده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد ـ شماره 45 و46 ، سال 1378
دکتر سيد کاظم طباطبايي
دانشکده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد
از آن جا که بيشتر حديثهايي که به پيشوايان دين مبين اسلام نسبت داده اند، اخبار آحاد است و در ميان اين اخبار گاه حديثهاي ضعيف و بلکه ساختگي نيز به چشم مي خورد، حديثشناسان معيارها و قواعدي وضع کرده و به کمک آن معيارها به سنجش و پالايش روايات مي پردازند. بخش چشمگيري از حديثهايي که در دسترس مسلمانان است به قرآن کريم مربوط مي شود. متأسفانه حديثشناسان اين حديثها را کمتر از احاديث فقهي مورد نقد و سنجش قرار داده اند. يکي از اين حديثها روايتي است که در کتابهاي حديثي اهل سنّت درباره «وجه اقتران سوره انفال و توبه» گزارش شده است. نگارنده در اين مقاله به کمک معيارها و قواعد علمي به سنجش و ارزيابي اين روايت مي پردازد و سرانجام نتيجه مي گيرد که اين حديث سخت ضعيف و بلکه بي پايه ا ست و چنين حديثي را درباره ترتيب قرآن نمي توان معتبر تلقّي کرد.
کليد واژه ها: اقتران( همنشيني) سوره انفال و توبه، بَسْمَله. يزيد فارسي.
يکي از بايسته هاي پژوهشي در عرصه مطالعات قرآن شناختي نقد و بررسي و سنجش عيار حديثهايي است که درباره قرآن کريم نقل و گزارش شده است. زيرا در ميان احاديث، چه تفسيري و چه غير تفسيري، روايتهاي مخدوش و ناصحيح بسيار است. متأسّفانه اصوليان تنها در محدوده حديثهاي فقهي به نقد و
سنجش متن و اسناد حديثها پرداخته و در مورد ساير احاديث، ابزار علمي خويش را فرو گذاشته و با روايتهاي تفسيري همانند اخباريان رفتار کرده اند. احاديث فقهي از زمان شيخ صدوق(د.381 ق.) تا زمان آية الله آقا حسين طباطبايي بروجردي (د.1340ش.) جمع آوري گرديده و بر اساس آن فقه استدلالي خوبي نوشته شده است. ولي اين کارها نسبت به حديثهاي قرآني عملي نشده است. روشن است که اين کار در مورد قرآن نه اهميّتش کمتر از فقه است و نه آسانتر از آن؛ بلکه به تبحّر و آشنايي کامل به ابعاد معارف قرآني نياز دارد.[1]يکي از اين حديثها که سنجش و ارزيابي آن مي تواند به روشن شدن گوشه اي از تاريخ قرآن کمک شاياني کند، روايتي است که در پاره اي از منابع حديثي سنّيان درباره «سبب اقتران سوره انفال و براءت» نقل و گزارش شده است. از همين رو نگارنده در اين مقاله به کمک ابزارهاي علمي و روشهايي که در نقد حديث نزد حديث شناسان معمول و متداول است به داوري درباره اين روايت مي پردازد.