در آغاز لازم است حديث مورد نظر را از کتاب المسند اثر امام احمد بن حنبل(د.241ق.) که در ميان مجموعه هاي حديثي سنّيان کهنترين کتابي است که اين حديث را گزارش کرده است، بياورد و سپس آن را به فارسي گزارش کند. در کتاب پيشگفته نخستين حديث از «مسند عثمان بن عفّان» چنين است: حدثنا يحيي بن سعيد حدثنا سعيد حدثنا عوف حدثنا يزيد، يعني الفارسيّ، [ قال عبدالله بن أحمد] : قال أبي أحمد بن حنبل: وحدثنا محمد بن جعفر حدثنا عوف عن يزيد قال: قال لنا ابنُ عباس: قلت لعثمان بن عفان: ما حَملکم علي أن عَمَدتم إلي الأنفال و هي من المَثاني، و إلي براءةَ، و هي من المئِين، فَقَرَنْتم بينهما و لم تکتبوا، قال ابنُ جعفر، بينهما سطراً: بسم الله الرحمن الرحيم، و وضعتموها في السبع الطِّوال؟ ما حملکم علي ذلک؟ قال عثمان: إن رسول الله- صلي الله عليه و سلم- کان مما يأتي عليه الزمان يُنزَل عليه من السور ذواتِ العدد و کان إذا اُنزل عليه الشيء يدعو بعضَ من يکتب عنده، يقول: ضعوا هذا الآيات في السورة التي يُذکر فيها کذا و کذا، يُنزل عليه الآية فيقول ضعوا هذه الآية في السورة التي يُذکر فيها کذا و کذا، و کانت الأنفال من أوائل ما اُنزل بالمدينة، و براءةُ من آخِرِ القرآن، فکانت قصتها شبيهة بقصتها، فقُبض رسول الله- صلي الله عليه و سلم- و لم يُبَيِّن لنا أنها منها، و ظننتُ أنها منها، فمن ثَمَّ قرنتُ بينهما و لم أکتب بينهما سطراً: بسم الله الرحمن الرحيم، قال ابن جعفر: و وضعتُها في الطِّوال![2] ترجمه حديث بالا به تقريب چنين است: «احمد گويد: يحيي بن سعيد از سعيد از عوف از يزيد فارسي؛ و عبدالله پسر احمد گويد: پدرم احمد بن حنبل گفت: محمد بن جعفر از عوف از يزيد براي ما روايت کرده اند که گفت: ابن عبّاس به ما گفت: به عثمان گفتم: چه چيز شما را واداشت که سوره هاي انفال و برائت را همنشين يکديگر ساختيد و ميان آن دو جمله «بسم الله الرحمن الرحيم» را ننوشتيد و آن دو را در ميان هفت سوره بلند قرآن جاي داديد؟ و حال آنکه انفال از سوره هاي« مثاني» و برائت از سوره هاي«مئين»[3] است. چه عاملي شما را به اين کار واداشت؟ عثمان در پاسخ گفت: زمان بر رسول خدا(ص) مي گذشت و سوره ها با شمار معيّني از آيات بر او نازل مي شد. هر گاه آيه يا آياتي از قرآن بر او نازل مي گشت، يکي از دبيران خويش را قرا مي خواند و مي فرمود: اين آيه يا آيات را در آن سوره اي که فلان نشانيها را دارد بگذاريد. انفال از نخستين سوره هاي مدني و براءت از واپسين سوره هاي قرآن بود و داستان اين يکي به آن ديگري شباهت داشت. پيامبر از دارِ دنيا رفت و اين نکته را روشن نساخت که اين بخشي از آن سوره است. امّا من براءت را بخشي از انفال مي پنداشتم و از همين جا آن دو را همنشين يکديگر ساخته و ميان آن دو سوره، عبارت «بسم الله الرحمن الرحيم»را ننوشته و[بنا به گفته ابن جعفر] آنها را ميان«[السبع]الطّوال»[4] نهاده ام.