شایعه در قرآن و روایات

محمد مازندرانی

نسخه متنی -صفحه : 14/ 4
نمايش فراداده

درس‏هايى از آيات

از اين آيات اصول زير به دست مى‏آيد:

1) شايعه افكنى حرام است و اسلام، اهل آن را كيفر مى‏دهد و نكوهش مى‏كند.

2) نه تنها شايعه‏سازى حرام است، بلكه دوست داشتن اشاعه فحشا و حمايت و پشتيبانى ازشايعه‏سازان نيز حرام مى‏باشد.

3) كيفر شايعه فقط يك كيفر دنيايى نيست‏بلكه اين عمل كيفر اخروى نيز دارد.

4) راز شدت عمل در برابر شايعه‏سازان و عوامل نشر اكاذيب و اشاعه زشتى‏ها را جز خداكسى نمى‏داند. اين مساله گوياى اهميت فراوانى است كه اسلام براى امنيت عرض و آبروى افرادقايل است.

5) وظيفه شنونده شايعه در مورد افك آن است كه از گوينده آن شهود طلب كند و تعداد شهوداو هم بايد از چهار تن كمتر نباشند وگرنه وى را بايد به عنوان دروغگوى شايعه‏پرداز قلمداد كند.

6) حد شايعه افك، حد قذف است و حد قذف همان حد اتهام در فقه اسلامى است.

7) گرچه شايعه‏ساز در آغاز يك تن است، ولى پخش كنندگان آن نيز شايعه‏ساز محسوب‏مى‏شوند.

8) شايعه، غالبا در باره برجستگان جامعه است.

افك‏بعضى از مفسران افك را كذب [20]مى‏دانند، اما صاحب‏نظرانى چون طبرسى در مجمع‏البيان‏مى‏گويند:

هر گونه دروغى را افك نمى‏گويند، دروغى كه در جامعه، موجى بيافريند و اذهان‏را مشوش سازد افك است. [21]

به نظر مى‏رسد، بيشترين كاربرد كلمه افك، شايعه‏اى [22]باشد كه پاى بهتان به عمل فحشا در ميان‏باشد و باعث نگرانى جامعه شود.

روان‏شناسى شايعه مى‏گويد: انسان‏هاى داراى مشكلات روانى به ويژه آنان كه داراى روحيه‏تفوق‏طلبى، كينه‏ورزى و انتقام‏جويى هستند دست‏به شايعه، عليه ديگران مى‏زنند و از حيث‏جامعه‏شناسى نيز شايعه از وجود جامعه‏اى بيمار و غرق در دوئيت و خصومت ميان افرادحكايت دارد و با توجه به روحيات شايعه سازان به روشنى مى‏توان از انگيزه‏هاى آنان پى برد وبايد دانست كه جامعه، هر چه بيمارتر باشد، شايعه در آن زودتر پا مى‏گيرد و ديرتر از ياد مى‏رود.