شایعه در قرآن و روایات

محمد مازندرانی

نسخه متنی -صفحه : 14/ 7
نمايش فراداده

شايعه در نهج‏البلاغه

در نهج‏البلاغه شايعه‏گرى با عناوين مختلف نكوهش و به‏ويژه از واژه اقاويل درباره اين گروه‏استفاده شده است. امام در يك جا از شايعه‏سازان به عنوان اشرار ياد مى‏كند. در خطبه 78نهج‏البلاغه مى‏خوانيم:

«فدع ما لا تعرف فان شرارالناس طائرون اليك باقاويل السوء». [31]

از نقل مطالبى كه درباره آن اطلاع كافى نداريد پرهيز كن، زيرا اشرار، مطالب‏بى‏اساس يعنى شايعات را عليه من به گوش شما مى‏رسانند.

تاثير شايعه‏گرى در روح گوينده

امام در جايى ديگر به شايعه سازان هشدار مى‏دهد، كلامى كه بر زبان‏شان جارى مى‏شود تاثيرسوء در نفس خودشان نيز مى‏گذارد و در نامه اعمال‏شان به يادگار مى‏ماند. آن حضرت مى‏فرمود:

«الاقاويل محفوظة و السرائر مبلولة و كل نفس بما كسبت رهينة‏». [32]

گفتار آدمى بر جاى مى‏ماند و باطن آدمى نيز امتحان مى‏شود و هر كسى در گروكردار خويش است.

امام‏عليه السلام مى‏فرمود:

هر يك از شما كه از عيب ديگران آگاهى دارد هنگامى كه آن عيب را در خودنيز مى‏يابد از عيب‏جوئى خوددارى كند و اگر آن عيب را ندارد، بايد خداى را شاكرباشد كه از اين‏گونه عيب‏ها پاك است.

اى مردم آن كس كه از برادر مؤمنش استقامت در دين و درستى در كردار راسراغ دارد، بايد به سخنانى كه اين و آن در باره‏اش مى‏گويند و شايعه‏پراكنى‏مى‏كنند گوش فرا ندهد. آگاه باشيد گاهى تيرانداز تيرش به خطا مى‏رود. سخن‏باطل فراوان بر زبان جارى مى‏شود، زيرا خدا شنوا و گواه است. و بدانيد كه بين حق‏و باطل چهار انگشت فاصله است، يعنى ميان گوش و چشم چهار انگشت‏بسته‏فاصله است. پس آنچه را كه خود ديده‏ايد و ترديدى در آن نداريد، حق است وآنچه را كه از اين و آن شنيده‏ايد ناحق به حساب آوريد.[33]