اصحاب امام علی(علیه السلام)

سید اصغر ناظم زاده قمی

جلد 1 -صفحه : 390/ 135
نمايش فراداده

ام ذريح عبديه

ام ذريح عبديه از شاعران و دوست داران على عليه السلام بود كه در جنگ جمل حضور داشت و عايشه را نيز در سروده اى مذمت كرده است.

شيخ مفيد نقل كرده است: هنگامى كه در جنگ جمل ياران اميرالمؤمنين على عليه السلام هودج عايشه را محاصره كردند و در حال سرنگونى بود، عايشه گفت: مشتى خاك به من بدهيد... عايشه خاك ها را به جانب سپاهيان اميرالمؤمنين پرتاب كرد و با صداى بلند گفت: صورت هايتان زشت باد. در اين ميان اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر اين حركت عايشه فرمود: و ما رميتِ اذ رميتِ يا عايشه، و لكنّ الشيطان رمى و ليعودَنَّ و بالُكِ عليك، ان شاء اللَّه؛ اى عايشه! اين خاك را تو پرتاب نكردى، بلكه شيطان بود كه پرتاب كرد و به زودى وبال و گرفتارى كه درست كردى به خودت باز مى گردد، ان شاء اللَّه.

ام ذريح در اين جا، چنين سرود:

  • عائِشٌ إن جئتِ لِتَهزَمِينا و تَقذِفى بِالحَصَيات فِينا بالمشرفيّات إذا غزينا نَسفِكُ من دمائِكم ماشينا

  • و تَنشُرى البُردَ لِتَغلِبينا تُصادِفى ضَرباً و تُنكرِينا نَسفِكُ من دمائِكم ماشينا نَسفِكُ من دمائِكم ماشينا

- اى عايشه! اگر آمده اى كه ما را نابود كنى، و نشر دادى كه بر ما غلبه كنى.

- سنگ ها را در ميان ما پرتاب كردى، كه ما را بزنى و انكار كنى.

- ولى در صورتى كه جنگ كنيم با مشرفيات، خون شما را هرچه بخواهيم، مى ريزيم.

[ [ الجمل، ص 348؛ و در شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 112 چنين نقل مى كند كه:فرزند ام ذريح به نام مسلم به دستور اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر سپاه جمل قرآنى به دست گرفت و آنان را به عمل قرآن فراخواند؛ اما آن ها زير بار نرفتند و آن جوان بى گناه را كشتند و مادرش ام ذريح وقتى جنازه فرزندش را ديد، اشعارى در مذمت سپاه عايشه، طلحه و زبير سرود. كه دو بيتش اين است:

  • يا ربّ إنّ مسلماً أتاهم للعدل و الإيمان قد دعاهم يتلو كتابَ اللَّه لا يخشاهم

  • بمصحفٍ أرسله مولاهم يتلو كتابَ اللَّه لا يخشاهم يتلو كتابَ اللَّه لا يخشاهم

ام سلمه بنت أبى اميه

نام او هند و به قولى رمله دختر ابى اميه يا حذيفه يا سهيل بن مغيره بود و كنيه اش ام سلمه يا ام المؤمنين است. مادرش عاتكه دختر عامر بن ربيعة است. او به ام سلمه شهرت دارد. وى زنى دانا و خردمند بود كه در شرح حال فرزندش عمر بن ابى سلمه مطالبى در دانايى او خواهد آمد. او ابتدا همسر ابو سلمه بود و چهار فرزند به نام هاى: سلمه، عمر، درّه و زينب به دنيا آورد و در آغاز بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از مسلمان شدن با شوهرش به حبشه هجرت و پس از مراجعت به مكه، مجدداً به مدينه مهاجرت كرد و به رسول خدا صلى الله عليه و آله ملحق شد، [ ر. ك: الاصابه، ج 8، ص 221؛ اسد الغابه، ج 5، ص 588؛ تهذيب التهذيب، ج 10، ص 509. ] و پس از آن كه شوهرش ابو سلمه در اثر تيرى كه در جنگ احد به او اصابت كرد و پس از پنج يا هفت ماه از دنيا رفت به سال چهارم هجرى با رسول خدا صلى الله عليه و آله ازدواج كرد.