شما مردم به وسيله ما، از تاريكى هاى جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقى رسيديد، صبح سعادت شما با نور ما درخشيد، كر است گوشى كه بانگ بلند پندهارا نشود، و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او اءثر خواهد كرد؟ قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد
من همواره منتظر سرانجام حيله گرى شما مردم بصره بودم، و نشانه هاى فريب خوردگى را در شما مى نگريستم، تظاهر به ديندارى شما پرده اى ميان ما كشيد ولى من با صفاى باطن درون شما را مى خواندم.
من براى واداشتن شما به راه هاى حق، كه در ميان جاده هاى گمراه كننده بود به پاخاستم در حالى كه سرگردان بوديد، و راهنمايى نداشتيد، بدنبال رهبر و راهنما بوديد اما او را نمى يافتيد، امروز زبان بسته را به سخن مى آورم، دُور باد راءى كسى كه با من مخالفت كند، از روزى كه حق به من نشاند داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم، كناره گيرى من چونان حضرت موسى عليه السلام برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز گردند و دولت گمراهان حاكم گردد، امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار داريم، آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمى ماند.(15)