آنها را در ازدواج و انتخاب همسر آزاد بگذاريد.
ب چون خليد (يكى از فرماندهان امام على عليه السلام) به استان خراسان رفت، و در نيشابور، شاهزادگان فرارى ايران با ايشان نبرد كردند و شكست خوردند، خليد دختران و شاهزادگان ايران را به كوفه خدمت حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرستاد.
امام على عليه السلام آنان را در ازدواج و انتخاب همسر آزاد گذاشت، و به سرپرست ايرانى اسيران «نرسى» دستور خوشرفتارى و مهربانى داد، تا متناسب شئون آنان به آنها لباس و غذا و مسكن دهند.(98)
روزى ابوهريره (آن منافق دنياپرست كه جعل حديث مى كرد تا رضايت خلفاء و معاويه را جلب كند)، خدمت حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام رسيد، و با الفاظى اهانت آميز به امام على عليه السلام جسارت كرد،
اما حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام سكوت كرد و پاسخى نداد.
اما روز ديگر دوباره خدمت امام على عليه السلام رسيد و تقاضاى كمك كرد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نيازهاى او را داد.
يكى از ياران امام على عليه السلام اعتراض كرد، و گفت:
يا اميرالمؤمنين عليه السلام اين مرد منافق است و ديروز به شما اهانت كرد، چرا به او اموالى مى بخشى؟
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
انى لاََسَتَحيى اءن يَغلبَ جَهلُهُ علمى، وَ ذَنبُهُ عَفوى، وَ مَساءلَتُهُ جُودى
(من از خدا شرم مى كنم كه نادانى او بر علم عفو من، و درخواست او بر كرم من غلبه كند.)(99)