امام علی (علیه السلام) و امنیت ملی

حسن عاشوری لنگرودی

نسخه متنی -صفحه : 5/ 2
نمايش فراداده

مقدمه

من گمان مى كنم بزرگ ترين شعار ما در سالى كه در پيش داريم، مى تواند 'وحدت ملى' و 'امنيت ملى' باشد. اين براى ما دو شعار اساسى است. 'وحدت ملى' همان چيزى است كه مى تواند پشتوانه ى همه ى تلاش هاى دولتمردان و مسئولان و مبارزان و دلسوزان اين كشور و اين انقلاب باشد.

بدون وحدت ملى، اين كشور بزرگ ترين نيروى و مايه ى عظمت خود را نخواهد داشت...

ديگر 'امنيت ملى' است. اگر امنيت نباشد، اقتصاد هم نيست. تلاش براى سازندگى و براى افتخار آفرينى هم نيست. ناامنى بزرگ ترين خطرى است كه يك ملت را تهديد مى كند.

اگر به بعضى از ملت هاى ديگر نگاه كنيد و ببينيد كه در زير آوار ناامنى، چه مشكلاتى برايشان به وجود آمده است و امنيتى كه ما در طول سال هاى گذشته داشتيم، چه فرصت هاى خوبى را در اختيار ملت ايران قرار داده است، آن وقت اهميت امنيت ملى براى كشور و مردم ما آشكار خواهد شد. "از بيانات مقام معظم رهبرى در پيام نوروز سال 1379" مقام معظم رهبرى حضرت آيه الله خامنه اى در پيام نوروزى سال 1379 به جهت اينكه هم در آعاز اين سال، عيد غدير خم قرار دارد و هم در پايان اين سال. اين سال را سال امام على "ع" نامگذارى فرمود. آن هم با دو شعار اساسى 'وحدت ملى' و 'امنيت ملى'. به همين مناسبت نوشتارى را كه در پيش رو داريد، تحت عنوان: 'امام على "ع" و امنيت ملى' تقديم خوانندگان گرامى مى گردد.

مفهوم امنيت و امنيت ملى

واژه ى 'امنيت'، ماخوذ از ريشه ى 'امن' به معناى بى بيمى، ايمنى، در امان بودن و ايمن شدن است. [ فرهنگ فارسى، محمد معين، ج 1، ص 354. ] اين ويژگى در شرايطى حاصل مى شود كه تهديد و خطرى وجود نداشته باشد.

برخى در معناى لغوى 'امنيت' نوشته اند: 'امنيت در لغت، حالت فراغت از هر گونه تهديد يا حمله و يا آمادگى براى رويارويى با هر تهديد و حمله را گويند.' [ دانشنامه ى سياسى، داريوش آشورى، ص 38. ]

اما همين واژه در اصطلاح حقوقى و سياسى، به معناى مصونيت از تعرض و تصرف اجبارى و بدون رضايت است. نيز در اين باره گفته شده است كه 'امنيت' در عرف سياسى و حقوقى به اين معناست كه افراد جامعه، هراسى و بيمى نسبت به حقوق و آزادى هاى مشروع خود نداشته باشند و به هيچ وجه حقوق آنان به مخاطره نيفتند و هيچ عاملى، حقوق مشروع آنان را تهديد ننمايد. [ مقالاتى پيرامون امنيت ملى و نقش نيروى انتظامى، ص 81. ]

امنيت در اصطلاح سياسى و حقوقى به صورت 'امنيت فردى'، 'امنيت اجتماعى'، 'امنيت ملى' و 'امنيت بين المللى' به كار برده مى شود.

امنيت فردى

عبارت است از: حالتى كه فرد در آن فارغ از ترس آسيب رسيدن به جان يا مال و يا آبروى خود يا از دست دادن آنها زندگى كند.

امنيت اجتماعى

عبارت است از: حالت فراغت همگانى از تهديدى كه كردار غير قانونى دولت يا دستگاهى، يا فردى، يا گروهى، در تمامى يا بخشى از جامعه پديد آورد.

امنيت ملى

مراد از امنيت بين المللى حالتى است كه در آن قدرت ها در حالت تعادل و توازن و بدون دست يازى به قلمرو يكديگر به سر برند و وضع موجود در خطر نيفتند.

هر گاه يكى از قدرت ها از محدوده ى خود پا فراتر گذارد، از لحاظ قدرت يا قدرت هاى مخالف و رقيب، امنيت بين المللى در خطر افتاده است.

اعلان خطر نسبت به امنيت بين المللى، همواره به معناى آن است كه خطر درگيرى جنگ در ميان است. [ دانشنامه ى سياسى، داريوش آشورى، ص 39. ]

ليكن ما در اين نوشتار، از ميان اين اقسامى كه درباره ى امنيت بيان شد، تنها در مورد 'امنيت ملى' سخن را پى مى گيريم.

گفتار توضيحى در مورد امنيت ملى

درباره ى مفهوم 'امنيت ملى' از سوى دانشيان علوم سياسى و حقوق تعريف هاى گوناگونى بيان شده است. ما به جهت رعايت اختصار و پرهيز از اطاله ى كلام، از بيان يكايك تعريف ها و توضيح هاى مفهومى در اين مورد، خوددارى مى كنيم، ليكن يكى از بهترين تعريف ها را متذكر مى شويم. كه مى گويد:

امنيت ملى عبارت است از: توانايى يك ملت براى حفاظت از ارزش هاى داخلى در مقابل تهديدات خارجى "يا به عبارت ديگر:" امنيت ملى عبارت است از اينكه كشورها چگونه سياست ها و تصميمات لازم را براى حمايت از ارزش هاى داخلى و در مقابل تهديدات خارجى، اتخاذ مى كنند. [ فصلنامه ى علوم سياسى، ش 9، ص 199. ]

اگر خطرى مجموعه ى افراد ملت را تهديد كند در واقع 'امنيت ملى' در معرض خطر قرارگرفته است.

اگر خطر، حكومتى را كه برخاسته اى از آرا و پشتوانه ى مردمى است تهديد كند و يا خطر اشغال نظامى و تجزيه ى خاك، همه يا بخشى از سرزمين آن مملكت را تهديد نمايد، در اين صورت هم 'امنيت ملى' به خطر افتاده است.

و نيز اگر فرهنگ و ارزش هاى مردم يك سرزمين به خطر بيافتد، باز هم 'امنيت ملى' به خطر افتاده است.

چهار نكته در امنيت ملى

در امنيت ملى توجه به چند نكته حايز اهميت است:

سه بعد اصلى در امنيت ملى

ايمنى و مصونيت از تعرض به سه مقوله ى 'مردم'، 'كشور' و 'حكومت مردمى' در 'امنيت ملى' مطرح است و تعرض به هر يك از اين سه مورد، برخاسته ى از آراى مردمى، تعرض به امنيت ملى است.

بنابراين، حفظ و برقرارى امنيت ملى به حفظ و برقرارى اين سه ركن وابسته است. بدون امنيت در اين سه ركن، تحقق امنيت ملى، همانند آب در هاون كوفتن، بيش نيست.

توانايى هاى يك كشور

امنيت ملى در هر كشورى وابسته به توانايى هاى آن كشور در سه بعد 'طبيعى'، 'بهره بردارى' و 'استراتژيك' است. به بيان ديگر، مجموع توانمندى هاى هر كشور در سه ظرفيتا 'ظرفيت طبيعى'، 'ظرفيت بهره بردارى' و 'ظرفيت استراتژيك'، امنيت آن كشور را تشكيل مى دهند.

ظرفيت طبيعى

مراد از ظرفيت طبيعى، همان 'ژئوپليتيك' يك كشور است. ژئوپلتيك هر كشور را بايد عامل نسبتا طبيعى در مباحث امنيتى به شمار آورد كه نقش مهمى در آسيب پذيرى يا توانمندى هاى يك كشور براى تحصيل امنيت ايفا مى كند.

اين ظرفيت، از دو بخش به اصطلاح 'سخت افزارى' و 'نرم افزارى' تشكيل شده است ، مراد از بخش 'سخت افزارى' همان مقررات تاريخى، منابع طبيعى، نوع آب و هوا، موقعيت جغرافيايى و به ويژه موقعيت جغرافيايى سياسى و مانند اين امور است. مانند اينكه در كشور ما، ايران، وجود نفت و موقعيت ويژه ى تنگه ى هرمز، دو عامل مهم در اين زمينه است.

اما مراد از بخش نرم افزارى، دستيابى بشر به فن آورى هاى پيشرفته است كه با آن مى توان بر ضعف ها و كاستى هاى طبيعى فايق آمد، مانند اينكه اگر كشور در بعد سخت افزارى، از بى آبى رنج مى برد، مى توان با دست يابى به فن آورى پيشرفته، ابرها را بارور نمود و باران مصنوعى پديد آورد و آن ضعف طبيعى را جبران كرد.

و يا اينكه سرزمينى كه در بعد سخت افزارى از معادن نفت محروم است، به كمك دانش بشرى به انرژى هاى جايگزين دست يافت و به مدد فن آورى نوين، از حداقل امكانات، حداكثر استفاده را نمود.

ظرفيت بهره بردارى

هميشه بين توانمندى هاى كشورها كه به صورت استعداد بالقوه موجود است و توانمندى يى كه به شكل بالفعل در منصه ى ظهور قرار دارد، تفاوت است. ممكن است كشورى از معادن نفت سرشارى بهره مند باشد، ولى ظرفيت بهره بردارى آن ناچيز باشد. رد بهره بردارى و بالا بردن ظرفيت آن بايد سرمايه گذارى لازم صورت گيرد و نيز دانش لازم را داشته باشد.

در امنيت ملى، ظرفيت بهره بردارى نقش دارد، نه ظرفيت بالقوه.

دولت ها مى كوشند تا فاصله ى بين ظرفيت بالقوه و ظرفيت بهره بردارى را بكاهند و بدين وسيله ضريب امنيت ملى را افزايش دهند.

ظرفيت استراتژيك

مراد از ظرفيت استراتژيك، توانايى يك نظام حكومتى براى تهيه و اجراى سياست هاى كلانى است كه بتواند مسير حركت دولت را براى چندين سال تعيين نمايد.

اگر كشورى نتواند برنامه ريزى دراز مدت داشته باشد و در ظرفيت استراتژيك با مشكل مواجه شود، طبيعى است كه ضريب امنيت ملى آن كشور، كاهش پيدا مى كند و نمى تواند براى آسايش و امنيت مردم برنامه ريزى داشته باشد. [ ر. ك. مقالاتى پيرامون امنيت ملى و...، ص ص 56 -45. ]

تهديدات خارجى

در امنيت ملى، بايد نوعى نگاه بدبينانه به بيگانگان وجود داشته باشد. چون كه مصونيت در برابر تهديدات خارجى و افزايش ضريب اطمينان نسبت به عدم تعرض، مايه ى امنيت ملى است.

هر نظام سياسى، مهم ترين وظيفه ى خويش را ايجاد امنيت ملى مى داند و مى كوشد تا با هر نوع تهديدى كه امنيت احاد ملتش را به خطر اندازد، مقابله بنمايد.

و اين ممكن نيست جز اينكه نسبت به بيگانگان، با احتياط كنش و واكنش داشته باشد. اين تهديدات خارجى مورد بحث، تنها تهديدات نظامى نيست. بلكه افزون بر آن تهديدات اقتصادى و فرهنگى را نيز شامل مى شود.

ارزش هاى داخلى

ارزش هاى داخلى، يعنى مجموعه اى از آداب، رسوم، بايدها و نبايدهاى حاكم در هر جامعه ى بشرى. هر جامعه اى يك سرى ارزش هايى دارد كه غايات زندگى افراد را معين و كنش هاى افراد را به سوى آن هدايت مى كند و طبيعى است كه اگر اين ارزش ها مورد هجوم قرار بگيرد، امنيت ملى به خطر مى افتد. [ فصلنامه ى علوم سياسى، ش 9، ص 199. ]

جايگاه امنيت در فرهنگ اسلامى

امنيت از نيازهاى آغازين، فطرى و ضرورى بشر است. بشر از آغاز تا پايان و در تمامى مراحل و حلقات تاريخ خويش، نيازمند به امنيت است. نه تنها امنيت به مانند ديگر نيازهاى اساسى بشر، از جايگاه ويژه اى برخوردار است، بلكه ديگر نيازهاى اساسى بشر در سايه ى امنيت تحقق مى يابد. به عبارت بهتر، امنيت سر آمد همه ى نيازهاى اساسى بشر است:

امنيت در قرآن

قرآن يكى از اهداف استقرار حاكميت خداو استخلاف صالحان و طرح كلى امامت را تحقق امنيت، معرفى كرده است:

وعدالله الذين امنوا منكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا. [ سوره ى نور: 55. ]

به بيان قرآن و به مضمون روايتى كه از دو امام باقر "ع" و امام صادق "ع" در تفسير آيه ى هشتم سوره ى تكاثر رسيده است، امنيت يكى از نعمت هاى بزرگ خداوندى است و در برابر اين موهبت بزرگ، انسان ها در روز قيامت پرسيده مى شوند و بايد پاسخ دهند: 'ثم لتسئلن عن النعيم، قيل هو الامان.' [ مجمع البيان، طبرسى، ج 10، ص 538، بحارالانوار، ج 78، ص 172، ح 8. ]

قرآن بيان مى دارد كه امنيت به صالحان و آنانى كه به قانون احترام مى گذارند، تعلق دارد:

الذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون. [ سوره ى انعام: 82. ]

نيز به توطئه گران و قانون شكنان هشدار مى دهد كه با اين روش، زندگى از موهبت امنيت محروم مى شويد: 'افامن الذين مكروا السيئات.' [ سوره ى نحل: 45. ]

حال كه موهبت امنيت از فاسقان، قانون شكنان و توطئه گران سلب شد، بنابراين بايد احساس امنيت، نصيب صالحان و مومنان گردد. قرآن در آيه ى ديگر به اين حقيقت تصريح مى كند و آن را يكى از بركات نازله ى خداوندى بر مومنان مى شمارد:

هوالذى انزل السكينه فى قلوب المومنين ليزداد و ايمانا مع ايمانهم. [ سوره ى فتح: 4. ]

به جهت جايگاه والاى امنيت درجامعه ى بشرى، قرآن دستور مى دهد كه در راه خدا و رهايى مستضعفانت قيام نمايند و يكى از اهداف و پيامدهاى اين حركت بزرگ را تامين امنيت بشمار آورند: 'و قاتلوهم حتى لا تكون فتنه' [ سوره ى بقره: 199. ]

و باز اشاره به همين ارزشمندى و نقش امنيت در جامعه ى بشرى است كه قرآن شهر و منطقه ى مسكونى بهره مند از نعمت امنيت را از مثل ها و الگوهاى نيكو قرار داده است:

'ضرب الله مثلا قريه كانت آمنه مطمئنه.' [ سوره ى نحل: آيه ى 112. ]

امنيت در روايات

پيشوايان معزز اسلام در اهتمام به امنيت، بسيار سخن گفته اند.

رسول گرامى اسلام "ص" فرمود:

نعمتان مكفورتان: الامن والعافيه. [ بحارالانوار، مجلسى، ج 78، ص 170، ح 1. ] "دو نعمت است كه ارزش آن بر مردم پوشيده است، يكى نعمت امنيت و دومى نعمت سلامتى."

امام صادق "ع" فرمود: خمس خصال من فقد منهن واحدهخ لم يزل ناقص العيش، زايل العقل، مشغول القلب: فاولادها صحه البدن و الثانيه الامن و.... [ بحارالانوار، مجلسى، ج 78، ص 171، ح 4. ] "پنج چيز است كه حتى اگر يكى از اين پنج چيز برقرار نباشد، زندگى ناقص و ناگوار است، عقل نابود مى شود و مايه ى دل مشغولى مى گردد. اولين اين پنج چيز سلامتى و دومين آن امنيت است."

امام على "ع" فرمود:

من استحكمت لى فيه خصله من خصال الخير احتملته عليها و اغتفرت فقد ما سواها و لا اغتفر فقبد عقل و لا دين، لان مفارقه الدين مفارقه الامن فلا يتهنا بحياه مع مخافه و فقد العقل فقد الحياه و لا يقاس الا بالاموات. [ اصول كافى، كلينى، ج 1، ص 27. ]

"كسى را كه آگاه شوم بر يكى از صفات خوب استوار است، مى پذيرم و از نداشتن صفات ديگرش درمى گذرم و صرف نظر مى كنم، ولى از نداشتن عقل و دين چشم نمى پوشم، چون كه جدايى از دين، جدايى از امنيت است و زندگى با هراس گوارا نيست و فقدان عقل فقدان زندگى است، زيرا بى خردان فقط با بردگان مقايسه مى شوند و بس."

و نيز فرمود: يكى از اهداف نهضت حق طلبانه ى پيامبران و اولياى الهى و فلسفه ى حكومت دينى، برقرارى امنيت است.

اميرمومنان على "ع"، در يك سخنرانى شكوه آلوده چنين بيان داشت:

ايتها النفوس المختلفه، و القلوب المتشتته، الشاهده ابدانهم، و الغائبه عنهم عقولهم، اظاركم على الحق و انتم تنفرون عنه نفور المعزى من وعوته الاسد! هيهات ان اطلع بكم سرار العدل، او اقيم اعوجاج الحق!

اللهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منا منافسه فى سلطان، و لا التماس شى ء من فضول الحطام، و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الاصلاح فى