پس شيوه هاى تجربى و فلسفى هر كدام مى توانند راه كشف واقعيّت را تداوم داده سرانجام با ديدگاه «وحى» نزديك گردند.
بنابر اين اظهارات وحى گونه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در بخش علم و هنر و در ارائه ديدگاه هاى علمى، و طرح علوم و فنون از نظر كاربردى، به سه دسته تقسيم مى گردد.
برخى از ديدگاه هاى علمى امام على عليه السلام در طب و درمان در انسان شناسى در فيزيك و شيمى، در نجوم، در رياضى، در فلسفه و حكمت هم اكنون با تلاش ساليان طولانى دانشمندان جهان كشف شده و قابل شناخت است.
كه برخى از آنها در همين كتاب بگونه روشنى آمده است مانند:
رهنمودهاى علمى امام عليه السلام
علوم و آگاهى هاى امام عليه السلام
اقسام و جوانب علوم عَلَوى
امام و اقسام علوم
امام و علوم كاربردى
استفاده از علم غيب در حل نزاع ها (13)
برخى ديگر از اظهارات علمى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پس از قرن ها هم اكنون در حال كشف و شناسائى است.
گرچه اطّلاعات كافى و لازمى را هنوز بدست نياورده اند، امّا در حال كشف و شناسائى است و هر روز پرده از اسرار علمىِ دستورالعمل هاى آن حضرت برداشته مى شود.
چون روانشناسى در حال گسترش و تخصّصى شدن است و بسيار ريز شده و به صورت كاربردى در آمد، هم اكنون دانشمندان جهان، مبحث «روانشناسى تغذيه» را باور كرده اند كه غذاها تنها پروتئين و انواع ويتامين ها به انسان نمى دهد، بلكه غذاها داراى روان خاصّى بوده در روح و جان آدمى نيز تاءثير مى گذارند كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در اين رابطه ده ها رهنمود و هشدار و دستورالعمل دارد كه فرمود:
شير خر نخوريد.
گوشت بُز به فرزندان خود كمتر بدهيد.
و لقمه حرام در رحم شما و در نطفه شما تاءثير دارد. (14)
دسته اى از علوم و اظهارات علمى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فوق درك عقل بشر مى باشد كه انسانها نمى توانند با محدود بودن عقل، و محدود بودن ابزار علمى، به رازهاى نهفته آن دست يابند،
گرچه مى دانند اين دسته از اظهارات، حكيمانه است،
داراى علل و عوامل است.
منطبق با واقعيّت هاى نظام هستى است.
امّا براى كشف و درك آن محدوديّت دارد، و عاجز است.
امام در خطبه 192 اظهار مى دارد كه به هنگام نزول وحى؛
ناله شيطان را مى شنيد؛
و نزول فرشته وحى را مى ديد،
و نور وحى را مشاهده مى فرمود،
كه اظهار داشت:
وَلَقَدْ كُنْتُ اءَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ اءَثَرَ اءُمِّهِ، يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ اءَخْلاَ قِهِ عَلَما، وَيَاءْمُرُنِي بِالاِْقْتِدَاءِ بِهِ. وَلَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَاءَرَاهُ، وَلاَ يَرَاهُ غَيْرِي.
وَلَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الاِْسْلاَ مِ غَيْرَ رَسُولِ اللّهِ صلّى الله عليه وآله وَخَدِيجَةَ وَاءَنَا ثَالِثُهُمَا. اءَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَالرِّسَالَةِ، وَاءَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ.
وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ صلّى الله عليه وآله فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللّهِ مَا هذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقَالَ:
«هذَا الشَّيْطَانُ قَدْ اءَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ. إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا اءَسْمَعُ، وَتَرَى مَا اءَرَى، إِلا اءَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ، وَلكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَإِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ».
«و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است، (15) پيامبر صلّى الله عليه وآله هر روز نشانه تازه اى از اخلاق نيكو را برايم آشكار مى فرمود، و به من فرمان مى داد كه به او اقتداء نمايم، پيامبر صلّى الله عليه وآله چند ماه از سال را در غار حراء مى گذراند، تنها من او را مشاهده مى كردم، و كسى جز من او را نمى ديد، در آن روزها، در هيچ خانه مسلمانى راه نيافت جز خانه رسول خدا صلّى الله عليه وآله كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم، من نور وحى و رسالت را مى ديدم، و بوى نبوّت را مى بوييدم.
من هنگامى كه وحى بر پيامبر صلّى الله عليه وآله فرود مى آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم اى رسول خدا، اين ناله كيست؟
گفت: شيطان است كه از پرستش خويش ماءيوس گرديد و فرمود:
«على! تو آن چه را من مى شنوم، مى شنوى، و آن چه را كه من مى بينم، مى بينى، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من بوده و به راه خير مى روى.» (16)
آيا اين دسته از اظهارات معنوى امام كه «فراسوى علم است» را مى توان كشف كرد؟
و راز نهفته آن را شناخت؟
مجموعه مباحثى كه در اين كتاب با نام «امام على عليه السلام و علم و هنر» تقديم عاشقان ولايت مى شود در سه دسته از معارف ياد شده قرار خواهد داشت كه راز علمى و فلسفى برخى از آنها كشف شده، و برخى ديگر در حال كشف و بعضى غير قابل كشف مى باشد.