خوارج از دیدگاه نهج البلاغه

حسین نوری همدانی

نسخه متنی -صفحه : 61/ 11
نمايش فراداده

اسارت دين

اين نكته كه در مدت 25 سال خلافت خلفاى سه گانه، صحنه ى اجتماع، ميدان تاخت و تاز اشرار گشته و در نتيجه نهالهاى نورسى كه در حيات پيغمبر بزرگوار اسلام "ص" در مزرعه ى اجتماع غرس شده بود همه رو بخشگيدن رفته است، از كلمات آن حضرت كاملا به دست مى آيد:

هنگامى كه حضرتش عهدنامه ى معروف خود را، براى مالك اشتر استاندار لايق و مومن مصر، تنظيم مى كند، پرده از روى اين حقيقت برمى دارد، و به آن مامور خردمند خود هشدار مى دهد كه: هرگز پست هاى حساس را به كارگزاران و مامورين دولت سابق كه سر تا پا مجرى خواسته هاى غيرانسانى ستمگران بودند، واگذار نكند. و هرگز رتق و فتق امور ملت را به فرومايگان ديومنش نسپرد. زيرا سوابق ننگين اين سوداگران دين و شرافت، كه همواره عاملين ستمگران و بدمنشان محسوب مى شدند در ركود جامعه و اسارت دين نقش موثرى دارد.

و مضمون كلام آن حضرت كه پرده از روى يك واقعيت بسيار تلخى برمى دارد اين است:

فان هذا الدين قد كان اسيرا فى ايدى الاشرار، يعمل فيه بالهوى، و تطلب به الدنيا

همانا اين دين در گذشته اسير دست دشوار و بدخواهان ملت بوده است به سبب آن هواهاى نفسانى خود را برآورده كرده و دنياى مرفه و محبوبى به دست مى آوردند. [ نامه 53 ص 430 صبحى الصالح. ] و نيز مى فرمايد:

ان شر و زرائك من كان للاشرار قبلك وزيرا.

همانا بدترين و نادرست ترين وزراء و مشاورين تو كسانى خواهند بود كه قبلا از وزراء و كارپردازان اشرار و ستمگران محسوب مى شدند. [ نامه 53 ص 430 صبحى الصالح. ]

ابرهاى تيره كنار رفت

سرانجام با قتل عثمان آن 25 سال كه زمانى چنين و اوضاعى چنان به وجود آورده بود، پايان يافت. و خلافت مسلمين با التهاب هر چه بيشتر آغوش خود را، براى پذيرفتن آن حضرت باز كرد، اميرمومنان يك انقلاب وسيع و عميق را براى تامين سعادت همه جانبه ى ملت اسلامى آغاز كرد.

بخشنامه ها و دستورالعمل هاى جدى و فورى، يكى پس از ديگرى به سوى ادارات دولتى و فرمانداريها ارسال گرديد.

خلع عناصر فاسد، و نصب حكام امين، و دلسوز مردم، شروع شد، و تصفيه ى فورى در محيط فرمانروائى، قطع نفوذ سرمايه داران، جلوگيرى از حق كشى و تجمع ثروت، حمايت از فقراء و محرومين، سلب امتيازات طبقاتى و مبارزه جدى با شرافى گرى، و اجراى كامل مساوات و اعطاء آزادى و حريت به ملت و قطع فورى تسلط اشرار و جاه طلبان بى صلاحيت بر توده ى ضعيف اجراء هزاران برنامه ى انقلابى ديگر به زودى آغاز گرديد.

مردم چهره ى درخشان بزرگ مردى مانند على "ع" را در مسند خلافت ديدند، و مشاهده كردند كه او دامن به كمر زده و همواره مسلح و مهيا با قيافه اى جذاب و هيبتى بزرگ، در كوچه و بازار در گردش است و گاهى بر كرسى قضا تكيه مى زنند، و زمانى بر سكوها و منبرها فرياد مى كشد و مردم را به تجديد عزت و اعتلاى شكوهمند زمان پيغمبر "ص" دعوت مى كند.

او هدفهاى انقلابى خود را كه همان آرمان اسلام بود همه جا به گوش ملت رسانيد و به مردم هشدار داد كه: هر چه زودتر خود را براى پذيرائى و آشنائى با يك حكومت عادلانه ى صد در صد اسلامى و يك نظام غير قابل تبعيض آماده سازند، و از تمام مواهب شكوهمند آن بهره مند شوند. وگرنه بر اثر انحرافاتى كه در آنها به وجود آمده و به اوضاع زمان جاهليت كه زمان آغاز بعثت پيامبر "ص" بود برگشته اند و قهرا ادامه ى اين وضع موجب بروز فتنه هاى بزرگ و بلايا و مصائب نكبت بار اجتماعى خواهد شد چنانكه در آغاز زمامداريش فرمود:

ذمتى بما اقول رهينه و انا به زعيم ان من صرحت له العبر عما بين يديه من المثلات حجزته التقوى عن تقحم الشبهات الا و ان بليتكم قد عادت كهيئتها يوم بعث الله نبيه صلى الله عليه و آله و الذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله، و لتساطن سوط القدر حتى يعود اسفلكم اعلاكم، و اعلاكم اسفلكم، و ليسبقن سابقون كانوا قصروا و ليقصرن سباقون كانوا سبقوا.

آنچه مى گويم به انجام آن گردن مى نهم و ضامن اجراى آن هستم، همانا كسى كه مزه ى تلخ حوادث را چشيده و از آنها عبرت آموخته است، از انجام شبهات و كارهاى مبهم پروا مى كند آگاه باشيد كه پراكندگى ها و اختلافاتى كه قبل از بعثت پيامبر گرامى در بين شما بود، دوباره به اجتماع شما بازگشته است سوگند به خدائى كه پيامبر را به حق و شايستگى رسالت داد، شما اى مسلمانان در غربال امتحان آميخته و بيخته مى شويد و با كفگير زمان در ديگ جوشان زندگى زير و رو مى گرديد. به گونه اى كه پست ترين افراد در نظر شما به مقامات بلند دست يابند و شايستگان بلند پايه ى شما به پستى كشيده شوند.

پيشگامان شما با سبقتى كه در گرايش به اسلام داشتند، از ديگران فرومانند و دچار اشتباهاتى شوند. [ خطبه 16. ]