'عـلى بـن ابـى طـالب اوليـن شـخـصـيـت بـود كـه در عرب، با روح كلى جهان ارتباط و پـيـوسـتـگـى يـافت و با او همنشين گشت و شب ها با او دمساز بود. او اولين كسى بود كه لبـانـش آهـنـگ نـغـمـه هـاى آن روح را بـه گـوش مـردمـى رسـانـيـد كـه قـبـل از آن چـنـان نغمه هايى را نشنيده بودند. از اين رو، ميان راه هاى پرفروغ گفتار او و تـاريـكـى هـاى گـذشـتـه خـويـش سـرگـردان شدند. پس هر كس شيفته آن نغمه ها گشت، شيفتگى اش وابسته به فطرت است و هر كه به دشمنى او پرداخت از پسران جاهليت است.' [ داستان غدير، ص 295. ]
'آيا على پسر عموى پيامبر و جانشين و داماد او نبود؟
آيا او آن دانشمند پرهيزگار و دادگر نبود؟
آيـا او آن مـرد بـا اخلاص و غيور نبود كه در پرتو مردانگى و غيرتش، اسلام و مسلمانان عزّت يافتند؟' [ امـام عـلى خـورشـيـد بـى غـروب، ص 326 بـه نقل از داستان غدير. ]