ابن كوا عرض كرد: يا اميرالمومنين! مرا خبر ده از بيناى در شب و روز و بيناى در روز و بيناى در شب؟
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: از چيزى بپرس كه تو را به كار آيد. و رها كن آنچه را كه به دردت نمى خورد. و آنگاه به وى فرمود: بيناى در شب و روز كسى است كه به پيامبران گذشته ايمان داشته و پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله را درك نموده و به او نيز ايمان آورده است. و بيناى در روز، كسى است كه به پيامبران سابق ايمان نداشته، و پيامبر خاتم را ادراك كرده و به او ايمان آورده است؛ و بيناى در شب كسى است كه به پيامبران سابق ايمان داشته و پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله را درك نموده و به او ايمان نياورده است. [ بحار ج 40 ص 283. مصداق فرمايش آن حضرت "ع" در نوع اول صرمه بن ابى انس است كه از قبيله بنى النجار و از انصار بوده، او در زمان جاهليت از بت پرستى و شرك رو گردان شده و مى گفت فقط، پروردگار ابراهيم را مى پرستم. و هنگامى كه پيامبر گرامى "ص" مبعوث به رسالت گرديد صرمه اسلام آورد و از مسلمانان واقعى محسوب گرديد. و از قسم دوم بيشتر صحابه و مسلمانان صدر اسلام بوده اند. و از نوع سوم اميه بن صلت بوده كه در زمان جاهليت از بت پرستى كناره گرفته و نويد رسالت پيامبر اسلام را از كتابهاى آسمانى خوانده و مردم را به آن خبر مى داد، و چون نبوت رسول اكرم صلى الله عليه و آله را شنيد از روى عداوت و حسادت منكر گرديد "مولف". معارف اين قتيبه، ص 36. ]
مردى يهودى از حضرت امير عليه السلام پرسيد؛ مرا آگاه كن از چيزى كه براى خدا نيست و چيزى كه نزد خدا نيست، و چيزى كه خدا نمى داند.
آن حضرت عليه السلام به وى فرمود: آنچه را كه خدا نمى داند گفتار شما يهود است كه مى گوييد عزير پسر خداست و خدا براى خود پسرى سراغ ندارد.
و اما آنچه را كه براى خدا نيست شريك است و آنچه كه نزد خدا نيست ستم بر بندگان است.
يهودى گفت: گواهى مى دهم كه خدا يكتا و يگانه است، و محمد فرستاده اوست. [ توحيد، صدوق، باب القضاء، ص 271. ]