مردى نزد اميرالمومنين عليه السلام آمده و به دزدى خود اعتراف نمود. امام عليه السلام به وى فرمود: آيا چيزى از قرآن مى دانى؟
گفت: آرى، سوره بقره را مى دانم.
فرمود: دستت را در عوض آن سوره به تو بخشيدم.
اشعث گفت: آيا حدى از حدود خدا را تعطيل مى كنى؟
على عليه السلام به وى فرمود: تو از احكام خدا چه مى دانى؟ و آنگاه فرمود: اگر مثبت حد، گواه و شاهد باشد امام نمى تواند از آن درگذرد، ولى اگر مثبت حد، اقرار خود جانى باشد امام اختيار دارد مى تواند او را عفو كند و يا به او حد بزند. [ من لا يحضر، كتاب الحدود، حد السرفه حديث 9. ]
اميرالمومنين عليه السلام جنايتهاى حيوان سركش را در اولين دفعه موجب ضمان نمى دانست ولى در نوبتهاى بعد صاحبش را ضامن مى كرد.
علت عدم ضمان در دفعه اول عدم علم صاحب اوست، ولى در دفعات بعد، چون صاحبش از حال حيوان باخبر بوده وظيفه داشته از او مراقبت كند. [ فروع كافى، كتاب الديات، باب ضمان ما يصيب الدواب، حديث 13. ]