آقا اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود:
چند روزى با شما رفيق بودم، اينك روحم به عالم اعلى مىرود و بدنم بدون جان مىماند. بايد اين بدن بدون روح براى شما موعظه باشد، من كه مُردم بايد مُردنم براى شما پند و عبرت باشد.
يعنى شما هم همينطور خواهيد شد و چنين روزى در پيش خواهيد داشت اين بدن چه بود و حال چه هست و فردا چه خواهد شد؟!
سپس وداع كرد و فرمود با شما خداحافظى مىكنم و داع كسى كه منتظر ملاقات است. يعنى بهمين زودى يكديگر را خواهيم ديد، سر از قبر كه در آورديم يوم التلاق است روز بر خورد و ديدار است شما على را مىبينيد و على شما را، بلكه از ساعت مرگ و در عالم برزخ كه روح به بدن لطيف مثالى تعلق گرفته است.
(و سترون ايامى غدا و يكشف سريرتى لكم) فرداست كه روزگار تابناك على عليه السلام را خواهيد ديد و مقام جالب و باطنى او را خواهيد يافت.
بهمين زوديست كه حقيقت و مقام على عليه السلام را دريابيد در اينجا نگاه ظاهر مىكرديد صورت و جسم را مىديديد اما در
آخرت باطن و حقيقتش را مشاهده مىكنيد پس از آنكه جاى على عليه السلام در اين دنيا خالى شد.
بعضى از شارحين جمله را اينطور معنى كرده اند كه بزودى على عليه السلام را خواهيد ديد، يعنى ساعت مرگ، و شاهد اين معنى روايات وارده است كه على عليه السلام بر بالين هر محتضرى حاضر مىشود و هر كس چه مؤمن و چه كافر هنگام مرگ على عليه السلام را مىبيند.
مثل صدها و هزارها آينه كه در برابر آفتاب قرار بگيرد در يك وقت نور آفتاب همه را فرا مىگيرد هزاران نفر كه در يك لحظه بميرند على عليه السلام بر بالين همه حاضر است و همه او را مىبينند.
نور على عليه السلام در همه جا نور افشانى مىكند و چشم دلهاى اهل ايمان را روشن مىگرداند همانطور كه چشم دل كفار و منافقين را كورتر مىسازد. (سوره اسرا آيه 82)