وضوی پیامبر

سید علی شهرستانی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویراستار: حمید موفقی

نسخه متنی -صفحه : 163/ 21
نمايش فراداده

گـفـت : ديدم كه او در نشستنگاه ((89)) نشسته بود و آبى براى وضويش آوردند.

سه بار مضمضه كـرد و سـه بار آب را از دهان ريخت , سه بار صورت خود را شست و دستان خود را هم سه سه .

سر خـويـش را نيز سه بار مسح كرد و پاهاى خود را هم سه سه شست .

سپس فرمود: اين وضوى پيامبر خداست .

دوست داشتم آن را به شما نشان دهم ((90)) در حديثى ديگر از عمر بن عبدالرحمن است كه گفت : نيايم برايم نقل كرد كه عثمان بن عفان در مـيـان تـنـى چـند از يارانش بيرون آمد و بر نشستگاهها نشست .

پس آبى براى وضو خواست .

آنگاه دسـتـان خـود را سـه بـار شست , سه بار مضمضه كرد, سه باراستنشاق كرد.

سه بار روى و سه بار دستانش را شست .

يك بار سرش را مسح كشيد وسه بار پاهايش را شست و سپس گفت : ديدم كه رسـول خـدا نـيـز چـنين وضو گرفت .

من وضو داشتم اما اينك دوست داشتم به شما نشان دهم پيامبر(ص ) چگونه وضوگرفت ((91)) افـزون بـر ايـن چـند حديث در فرهنگها و نيز در صحاح اهل سنت احاديثى ديگر دراين باره آمده است كه خليفه در نشستنگاهها مى نشست ((92)) تا وضوى پيامبر را به مسلمانان آموزش دهد!

2 - جـراءت نـداشتن خليفه بر اين كه مردم را به دروغگويى , بدعتگذارى و يابرساختن پديده هايى تـازه به نام دين متهم كند, بلكه او فقط بدين بسنده كرد كه بگويد:نمى دانم چيست ؟ چرا كه او خـود مـى دانـسـت وضـوى ايـن مـردم همان وضوى پيامبر(ص )است و حديث آوردن آن از زبان پـيامبر(ص ) در اين باره خود دليلى روشن بر مشروع بودن كار آنان و گواهى بر اين حقيقت است كه آنچه انجام مى دهند همان كارى است كه دردوران پيامبر(ص ) انجام مى گرفت .

اين در حالى است كه اگر عثمان حتى يك دليل , و چند دليلى سست و ناكافى , دراختيار داشت از اتـهـام زدن بـه آن مـخـالـفـان و ازسـركوب آنان و پاسخ دادن به آنها به سخت ترين شيوه ممكن خـوددارى نـمى ورزيد و ناچار نمى شد در حالى كه در پيكارى سخت و پيوسته با آنان است بگويد: احاديثى از پيامبر(ص ) نقل مى كنند كه نمى دانم چيست .

آيـا بـا آن كـه او زمـانـى دراز در مدينه با پيامبر(ص ) زيسته است اين شگفت آور نيست كه بگويد نمى دانم چيست ؟ بـر اين پايه مى بايست پذيرفت اين كه خليفه خود را به نادانى مى زند دليلى برسستى وى در برابر قدرت مخالفان است .

از آنچه گذشت اين نكته نيز روشن مى شود كه خليفه در برخورد با مخالفان او درمساءله وضو آن زبـان زور و ابزار قدرت را كه عموما در برخورد با مخالفان در ديگرعرصه ها به كار مى بست به كار نگرفت , بلكه با آنان در نهايت نرمش و آرامش برخوردكرد, در حالى كه آنها از سخت ترين دشمنان وى بـودنـد و مى توانستند افكار عمومى را برضد او برانگيزند.

با اين همه مشاهده مى كنيم وى به مـحـض آن كـه تنى چند از صحابه باوضوى او همراهى مى كنند از شادى در پوست نمى گنجد و مـى گـويد: سپاس خداى را كه در اين باره با من همراهى كرديد ((93)) غالبا شيوه خليفه بر اين بود كه چون حديثى درباره وضوى پيامبر(ص ) نقل مى كند چيزى هم در ذيل حديث بگويد.

ايـن خـود نـزد اهـل تـحـقيق و ژرفكاوى برانگيزاننده ترديد و پرسش است : اين همه تاءكيد براى چيست ؟ چـرادر روايت وصف وضو كه ديگر صحابه دادند چنين ذيلى نيست ؟ وچرا اين نكته فقط در روايت عثمان به چشم مى خورد؟ عـثمان از اين كه از سومين شيوه پيشگفته بهره جويد و ازمخالفان دلايلشان رابخواهد خوددارى ورزيـد, چـرا كـه مى دانست اين مخالفان از سويى نمايندگان يك جريان فكرى قوى و بزرگ , به لحاظ اندازه و به لحاظ چگونگى , هستند و از سويى ديگرجراءت رودررويى با آنان و دليل آوردن در بـرابـر آنان را ندارد, چه , ناموران مكتب مخالف خليفه در آن پايه از سابقه و آگاهى دينى و ديرينه هـمـدمى با پيامبر(ص ) بودند كه انكار كردنى نبود و افزون بر اين , خود ساليان سال از آغاز دوران تـشريع تا وفات پيامبر(ص ) وضوى آن حضرت را به چشم ديده و براى مسلمانان نقل كرده بودندو به رغم مخالفت خليفه همچنان به همين شيوه وضو مى ساختند.

در ايـن ميان شگفت آورتر آن است كه خليفه دلايل خود مبنى بر درستى وضو وراستى برداشتش در مـساءله وضو را ارائه نداد, و تنها بدين بسنده كردكه وضوى پيامبر(ص ) را نقل كند و كسانى را بـر اين گواه گيرد كه آنچه او مى گويد درست است .

شايدهم در اين راه مخالفان خويش را بزور به دادن چنين گواهيى وادار كرده باشد! ايـنـهـا هـمـه از آن خـبر مى دهد كه خليفه در موضع صاحب انديشه اى بود كه جمعى انبوه با آن مـخـالـفت دارند.

خليفه گواه مى آورد, دليل مى جويد, و در تلاش براى برگرداندن مسلمانان از اعـتـقـاد بـه مساءله اى معلوم و روشن و اثبات چيزى مجهول , وضوى خود را به روايتهايى تقويت مـى كـنـد كه ميان مسلمانان پذيرفته است .

براى نمونه , ازحمران نقل شده است كه گفت : براى عـثـمـان آب وضـو آوردم و او براى نماز وضو گرفت وآنگاه گفت : از پيامبر خدا(ص ) شنيدم كه مـى گـويـد: هر كس وضو سازد و وضوى خويش به نكويى و درستى به انجام رساند همه گناهان گـذشته اش پوشيده مى شود.

سپس رو به ياران خود كرد و گفت : فلانى ! آيا تو هم اين سخن را از رسول خدا(ص ) شنيدى ؟ خليفه به همين ترتيب از سه تن از ياران خويش گواهى خواست و همه آنها در پاسخ مى گفتند: مااين سخن را از پيامبر(ص ) شنيديم و دريافتيم ((94)) از عمرو بن ميمون هم روايت شده است كه گفت : از عثمان شنيدم كه مى گويد:پيامبر خدا(ص ) فـرمود: هر كس آن سان وضو بگيرد كه دستور داده شده است و چنان نماز بخواند كه فرمان داده شـده است , به سان روزى كه زاده شده از گناهان خويش پاك شود.

سپس از تنى چند از اصحاب پيامبر(ص ) گواهى خواست و پرسيد: آيا همين است ؟و آنان گفتند: آرى ((95)) عـثـمـان در نـشستنگاهها مى نشيند ((96)) وضو مى گيرد, و پس از وضوى خوداحاديثى درباره كـامـل سـاخـتـن و درسـت به جاى آوردن وضو مى آورد.