«پسر ابوطالب، مرد شجاعى است، ولى از فنون جنگ آگاه نيست»!
خدا پدرشان را حفظ كند! آيا هيچ يك از آنها، از من با سابقه تر و پيشگام تر در ميدان هاى نبرد بوده است؟ من آن روز كه آماده جنگ شدم (و گام در ميدان نهادم) هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و الآن، از شصت سال هم گذشته ام، ولى چه كنم؟ آن كس كه فرمانش را اطاعت نمى كنند طرح و نقشه تدبيرى ندارد (و هر اندازه صاحب تجربه و آگاه باشد، كارش به جايى نمى رسد).
در آخرين فراز اين خطبه امام هم چنان تازيانه هاى ملامت و سرزنش را پى در پى بر روح آنها مىزند تا شايد اين خواب آلودگانِ سست عنصر از خواب غفلت بيدار شوند و چشمان خود را باز كنند و ببينند در چه شرايط مرگبارى گرفتارند، شايد كه بر پا خيزند و با يك جهاد مردانه و خدا پسندانه دست شاميان غارتگر را از كشور اسلام قطع كنند.
در نخستين قسمت، آنها را با سه جمله كوبنده، مخاطب مىسازد و مىفرمايد: اى مرد نمايانى كه در حقيقت مرد نيستيد; يا أَشْباهَ الرِّجالِ وَ لارِجالَ!
آرزوى هاى شما مانند، آرزوهاى كودكان است. (كه با مختصر چيزى، فريب مىخورند و دل، خوش مىكنند و چشم بر خطر مىبندند. (حُلُومُ (1) الاَْطْفالِ).
و عقل و خرد شما، مانند عروسان حجله نشين است (كه جز عيش و نوش و زر و زيور به چيزى نمى انديشند); وَ عُقُولُ رَبّاتِ (2) الْحِجالِ (3) !
در توصيف نخست، امام آنها را برنداشتن شجاعت و حميّت و غيرت مردانگى
1 ـ «حلوم» در اصل از مادّه«حلم» به معناى «خويشتن دارى» است و چون در حال خواب، انسان، آرام در گوشه اى قرار مىگيرد و به صحنه هايى كه در خواب است نظاره مىكند، اين واژه به خواب و رؤيا اطلاق شده است در خطبه بالا، به معناى «آرزوهاى خام» است كه شبيه به خوابهاى كودكان مىباشد. 2 ـ «ربات» جمع«ربه» به معناى «صاحب و مالك چيزى» است. (با توجه به «تاء تأنيث» در مورد مؤنّث به كار مىرود. 3 ـ «حجال» جمع«حجله» كه صحيح آن حَجَله (بر وزن عجَله) است.