پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

جلد 2 -صفحه : 665/ 153
نمايش فراداده

من كمك كنيد چگونه مىتوانيد مشكل ديگران را دفع كنيد؟! در گذشته، رعايا از ستم فرمانروايانشان شكايت داشتند ولى من از ستم رعيّتم، شكايت دارم! گويا، من پيروم و آنها، پيشوا و من فرمانبر و محكومم و آنها، فرمانده و حاكم!» (1)

در جاى ديگر مىفرمايد: «أُريدُ أنْ أُداوِىَ بِكُم وَ أنْتُمْ دائى; من، مىخواهم بيمارى هاى خودم را به وسيله شما مداوا كنم، امّا شما، خود درد و بيمارى من هستيد!»

حضرت سپس به پيشگاه خدا شكايت مىبرد و عرضه مىدارد: «أَللّهُمَّ قد مَلَّت أطِبّاءُ هذه الدّاء الدَّوىِّ وَ كَلّتِ النَّزَعَةُ بِأِشطان الرَكىِّ! أَينَ الْقَومُ الَّذينَ دُعُوا اِلىَ الاِْسلامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَأَوُا الْقُرانَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا اِلَى الْقِتالِ فَوَلِهُوا وَ لَهَ اللِّقاحِ اِلى اَولادِها; بار خدايا! طبيبان اين درد جانفرسا، خسته شدند و بازوى تواناى رادمردان در كشيدن آب همّت از وجودِ اين مردم ـ كه دائماً در حال فروكش كردن است ـ ناتوان گرديده! كجايند آن مردمى كه به اسلام دعوت شدند و پذيرفتند و قرآن را تلاوت مىكردند و به خوبى درمى يافتند و در عمل پياده مىكردند و به سوى جهاد دعوت مىشدند و عاشقانه مانند ناقه اى كه به دنبال فرزندش مىرود، به سوى آن راه مىافتادند؟» (2)

اينها همه به خوبى نشان مىدهد كه مشكل كار على (عليه السلام) كجا بوده و درد بى درمان حكومتش، از كجا سرچشمه مىگرفته و اگر مردمى غير از سست عنصرانِ كوفه گرداگرد وجودش را مىگرفتند تاريخِ اسلام شكل ديگرى به خود مىگرفت. (3)

2 ـ پاسخ به يك سؤال

بعضى از مفسّران نهج البلاغه، سؤالى را در اين جا مطرح كرده اند، و آن اين است كه آيا اين گونه سياست را در برابر مردم پيش گرفتن (و با اين شدّت وحدّت آنها را مورد سرزنش قرار دادن) صحيح است؟ آيا اين سبب نمى شود كه گوينده اين سخنان در ميان جمعيتش، تنها و غريب بماند؟

1 ـ كلمات قصار، شماره 261.

2 ـ خطبه 121.

3 ـ در مقدّمه جلد نخست درباره شخصيت على (عليه السلام) نيز تا آنجا كه مناسب آن بحث فشرده بود، سخن گفتيم و بخشى از قضاوت صاحب نظران را بازگو كرديم.