پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

جلد 2 -صفحه : 665/ 620
نمايش فراداده

مبارزه با خوارج ـ جز در موارد حاد ـ از طريق جنگ و ستيز نيست همان گونه كه در خطبه آينده خواهد آمد، راه درمان اين بيمارى اجتماعى بالا بردن سطح فرهنگ عمومى و آگاهى كافى نسبت به مسائل دينى و اعتقادى است.

اميرمؤمنان «على (عليه السلام)» در مورد جهل و نادانى آنان در خطبه سى و ششم كه قبلا به آن اشاره شد مىفرمايد: «وَ أَنْتُمْ مَعاشِرُ أَخِفّاءُ الْهامِ، سُفَهاءُ الاَْحْلامِ وَ لَمْ آتِ ـ لا أَبَالَكُمْ ـ بُجْراً وَ لا أَرَدْتُ لَكُمْ ضُرّاً; اى گروه كم عقل و اى نادانها من كار خلافى انجام نداده بودم و نمى خواستم به شما زيان برسانم (كه اين گونه در برابر من و يارانم قيام كرده ايد و افراد بى گناه را مىكشيد)».

در انحراف آنها همين بس كه خود اساس و بناى پايه مسأله حكميّت را در «صفّين» گذاردند، در حالى كه «على (عليه السلام)» مخالف آن بود، سپس آن حضرت را به خاطر حكميت تكفير كردند و كسى را كه عصاره ايمان و پايه گذار اسلام و نمونه اتمّ مؤمن راستين بود، دعوت به توبه از كفر نمودند; (العياذ بالله). اينها دليل روشنى بر جهل و نادانى و در عين حال تعصّب و لجاجت آنهاست.

در بى رحمى و خشونت آنها همين بس كه يكى از صحابه پيامبر «عبدالله بن خبّاب» را كه مردى بسيار پاك و با ايمان بود به همراه همسر حامله اش به جرم اين كه از «على (عليه السلام)» بيزارى نجست به طرز فجيعى به شهادت رساندند و شكم همسرش را دريدند، اين در حالى بود كه از كشتن يهوديان در همان حال نهى مىكردند و حتى بر كشنده يك خوك خرده گرفتند!

ظاهر آنها چنان فريبنده بود كه «ابن عباس» در توصيف آنان مىگويد: از كثرت عبادت پيشانيهايشان پينه بسته بود، و دستهايشان به خاطر اين كه در حال سجده بر زمينهاى خشك و سوزان مىنهادند همچون زانوى شتر خشن و سفت شده بود، پيراهن هاى كهنه و مندرس مىپوشيدند و دامنها را به عنوان آمادگى براى مبارزه به كمر مىبستند، ولى در دل آنها قساوت و بى رحمى و جهل و فساد موج مىزد و نفاقشان بگونه اى بود كه ظاهر آنها گروه زيادى را فريب مىداد تا آن حد كه حاضر به