صفحهى 409
ناپايدار و زودگذر و بى اعتبار است. بنابراين، چيزى نيست كه انسانِ عاقل را بفريبد و به خود مشغول كند.
به هر حال، كمى دقّت و تأمّل در جهات شش گانه بالا - و حتّى در يكى از آنها - كافى است كه غافلان را از خواب غفلت بيدار كند، امّا افسوس كه بسيارى از مردم نسبت به همان يك لحظه، دقّت و تأمّل بخل مىورزند.
گاه تصوّر مىشود مفهوم زهد آن است كه انسان به كلّى ترك دنيا گويد، و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند; در حالى كه اين معنا با روح اجتماعى اسلام هرگز نمى سازد و در روايات اسلامى، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، زهد مفهوم ديگرى دارد و آن ترك دلباختگى و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به دنيا، و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر انسان فاقد آن باشد، آلوده انواع گناهان مىگردد و گاه دين و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مىنهد.
اين همان چيزى است كه اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره آن مىفرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا; از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مىدهد، زهد در دنياست». (1)
امام صادق (عليه السلام) درباره آن مىفرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلاَوَةَ حُبِّ اللهِ; هنگامى كه مؤمن از دنيا پرستى كناره گيرى كند، ترقّى و تكامل مىيابد و شيرينى محبّت خدا را مىچشد». (2)
1. منهاج البراعه (شرح نهج البلاغه خويى)، جلد 7، صفحه 182. 2. همان مدرك.