نهضت توّابين، كه پس از حادثه جانگداز كربلا به طور پنهانى آغاز شده بود، در سال هاى 64 و 65 هـ . ق. به اوج خود رسيد و به صورت تهديدى جدّى عليه ابن زياد و دست ياران او در واقعه كربلا درآمد.
رهبرى اين حركت را سليمان بن صرد خزاعى ـ صحابى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام على(عليه السلام) ـ به عهده داشت و تنى چند از بزرگان و شخصيت هاى مورد اعتماد و متنفّذ شيعه همچون مسيّب بن نجبه فزارى، عبداللّه بن سعد نفيل اَزْدى، عبداللّه بن وال تميمى ورفاعة بن شدّاد بجلى نيز از ديگر پايه گذاران نهضت توّابين بودند.(20)
اين نهضت يك قيام شيعى محض بود. توّابين از معتقدان به حق اهل بيت(عليهم السلام) و از محبّان و شيعيان على(عليه السلام) بودند و نسبت به فاجعه كربلا، در خود احساس گناه شديد مى كردند و در پى توبه و جبران تقصير بودند. قيام آنان يك قيام سياسى براى به دست گرفتن حكومت نبود. بدين روى، آنان سياسى كارى نمى كردند. مختار آنان را به صبر و تحمّل و تعويض فرمان دهى فراخواند، اما آنان سليمان را به دليل صحابى بودن و زهد و سابقه اش ترجيح دادند و پيشنهاد وى را رد كردند.
رابطه امام سجّاد(عليه السلام) با توّابين. گرچه ادعا شده است كه رهبرى توّابين امامت على بن الحسين(عليه السلام) را پذيرفته بود،(21) اما در منابع كهن، رابطه آشكارى بين امام سجّاد(عليه السلام) و توّابين ثبت نشده است. آنچه مهم به نظر مى رسد آن است كه توّابين در مجموع، اين هدف را دنبال مى كردند كه در صورت پيروزى، حكومت را به اهل بيت(عليهم السلام) واگذار كنند و در آن عصر، از نسل حضرت فاطمه(عليها السلام) كسى جز على بن الحسين(عليه السلام) شايسته اين كار نبود. به عبارت ديگر، آنان دعوت به اهل بيت(عليهم السلام) را در رأس برنامه انقلابى خود قرار داده بودند.
عبيداللّه بن عبداللّه، سخنگو و مبلّغ توّابين، در مقام دعوت مردم به قيام، در اين زمينه چنين گفت:
ما شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و خون خواهى اهل بيتش و جنگ با قاسطين و مارقين فرامى خوانيم. اگر در اين راه كشته شديم، آنچه خداوند در جهان آخرت براى پاكان فراهم آورده بهتر است و اگر پيروز شديم، حكومت و رهبرى جامعه را به اهل بيت پيامبرمان باز مى گردانيم.(22)
آنان در ميدان جنگ نيز زمانى كه در برابر سپاه شام در حال آماده باش بودند، هدف و فلسفه قيام خود را چنين اعلام كردند:
حكومت را به اهل بيت پيامبرمان بازمى گردانيم; آنان كه خدا به واسطه شان به ما نعمت و كرامت ارزانى داشته است.(23)
بنابراين، گرچه دليل و روايت خاصى از امام سجّاد(عليه السلام) بر تأييد اين نهضت وجود ندارد، اما بدون ترديد، قيام توّابين مورد تأييد امام(عليه السلام) قرار داشت; چرا كه قيام آنان همچون قيام مختار، براى خون خواهى امام حسين(عليه السلام) بود و اين حركت ـ چنان كه خواهد آمد ـ مورد تأييد امام(عليه السلام)قرار داشت.