بررسی نقش امام سجاد (ع) در رهبری شیعه

محمد رنجبر

نسخه متنی -صفحه : 133/ 119
نمايش فراداده

1. عبادت و راز و نياز

امام زين العابدين(عليه السلام)در ميدان عبادت و بندگى خداوند، گوى سبقت را از تمام همگنان ربودند تا آن جا كه همه معترفند ايشان آقا و زينت عبادت كنندگان بودند; آن قدر در پيشگاه خداوند پيشانى بر خاك ساييدند كه همه مواضع سجده شان پينه بست و به همين دليل، آن بزرگوار را «ذوالثّفنات» ناميدند.(69)

وقتى امام(ره) مى خواستند وضو بگيرند، رنگ چهره شان دگرگون مى شد و چون علت را از ايشان جويا مى شدند، مى فرمود: «آيا مى دانى در مقابل چه كسى مى خواهم بايستم؟»(70)

و چون يكى از كنيز ايشان خواست تا توصيف كوتاهى درباره آن بزرگوار به عمل آورد، گفت: «من هيچ گاه روز براى ايشان طعامى نياورده و شب بسترى براى ايشان نگسترده ام.»(71)

امام سجّاد(عليه السلام) آن قدر به عبادت و راز و نياز با خدا انس داشتند كه حتى افرادى همچون زهرى، كه از علماى دربارى بود، نسبت به عبادت و خلوص آن حضرت عشق مىورزيد; چنان كه نقل شده است:

هر گاه نام على بن الحسين برده مى شد، زهرى گريه مى كرد و مى گفت: زين العابدين!(72)

حضرت همچون جدّشان اميرالمؤمنين(عليه السلام)، پانصد درخت نخل داشتند و كنار هر يك دو ركعت نماز به جا مى آوردند و در شبانه روز، هزار ركعت نماز مى خواندند.(73)

آن حضرت خدا را از اين رو كه شايسته عبادت مى دانستند، به عبادتش مى پرداختند، نه به دليل ترس و بيم از او يا به سبب طمع به بهشت و نعمت هاى بى پايان آن.(74)

امام على بن الحسين(عليه السلام) هنگام ادا فريضه نماز، چنان ترس و وحشتى سراسر وجودشان را فرا مى گرفت كه تمام اعضاى بدنشان مى لرزيد و چون وارد نماز مى شدند، چنان خشك و بى حركت مى ايستادند كه جز آنچه باد از لباسشان تكان مى داد، حركتى از ايشان مشاهده نمى شد;(75) نماز را به گونه اى بر پاى مى داشتند كه گويى نماز وداع مى خوانند و آخرين نماز را به جاى مى آورند.(76)

روزى در سجده بودند، ناگاه خانه دچار حريق شد. اهل خانه فرياد برآوردند: «آتش! آتش! فرزند رسول خدا!» حضرت بدون توجه به آن شيون ها، نماز را به پايان رساندند. از ايشان پرسيدند: چه چيز شما را به خود سرگرم كرده بود كه به آتش توجه نكرديد؟ فرمود: «آتش بزرگ مرا به خود مشغول كرده بود.»(77)

امام(عليه السلام)نافله هايى را كه در روز از ايشان فوت مى شد، در شب قضا مى كردند و مى فرمود: «فرزندانم، اين نماز بر شما واجب نيست، ولى دوست دارم شما بر كار خير عادت كنيد و آن را ادامه دهيد.»(78)

زهرى مى گويد:

در روز قيامت ندا مى دهند: سيّد عابدان زمان خود برخيزد. در آن وقت، على بن الحسين(عليه السلام)برخواهد خواست.(79)

اين گزارش ها، تنها بازگوكننده گوشه ناچيزى از عبادت ها و نيايش هاى امام سجّاد(عليه السلام)است. بدون ترديد، هيچ قلمى ياراى نوشتن و هيچ زبانى توان توصيف واقعى اين ويژگى هاى برجسته حضرت را ندارد.

گرچه يكى از ابعاد عبادت هاى امام(عليه السلام)بُعد شخصى و فردى بود و هدف از انجام آن ها رسيدن به عالى ترين درجات قرب الهى كه مخصوص امامان معصوم(عليهم السلام)است، اما وراى آن، هدف بزرگ ترى توسط آن حضرت دنبال مى شد. بدون شك، تأثير اين عبادت ها ونيايش ها در اجتماعى كه هر روز حاكمانش مردم را به دنياگرايى و پيروى از اميال و هواهاى نفسانى فرامى خوانند، نمى توان انكار كرد. امّت اسلامى با مشاهده اين اعمال و رفتار، از اهل بيت(عليهم السلام) ـ كه گل سر سبد انسان هاى كره خاك مى باشند ـ به آن ها اقتدا كرده، به صراط مستقيم رهنمون مى گشتند و به اين باور مى رسيدند كه پيشوا و رهبر واقعى جامعه اسلامى بايد كسى همچون امام زين العابدين(عليه السلام)باشد و آنان كه اكنون بر مسند قدرت و حاكميت تكيه زده اند، جز حاكمانى غاصب و ستم كار نيستند. از اين رو، اين عمل امام(عليه السلام) بستر مناسبى براى مبارزه با حاكمان جبّار اموى فراهم مى آورد.