بررسی نقش امام سجاد (ع) در رهبری شیعه

محمد رنجبر

نسخه متنی -صفحه : 133/ 71
نمايش فراداده

سوى دستگاه حاكم بود. بنا بر نقل مورّخان، معاويه طلايه دار ترويج اعتقاد به جبر بود.(1) از اين رو، وقتى عايشه از او پرسيد: چرا يزيد را به جانشينى خود برگزيدى؟ گفت:

اِنَّ اَمرَ يزيد قد كانَ قضاءً من القضاءِ و ليسَ للعبادِ من الخِيَرَةِ مِن اَمرِهِم.(2)

خلافت يزيد، قضا و حكم الهى است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.

امام سجّاد(عليه السلام) با صراحت و قاطعيت، اين عقيده را رد كردند; چنان كه در مجلس ابن زياد در كوفه، وقتى عبيداللّه خطاب به امام(عليه السلام) گفت: مگر خدا على بن الحسين را نكشت، حضرت در جواب او فرمود: «برادرى داشتم به نام «على» كه مردم او را كشتند.»(3)

همچنين وقتى يزيد كشته شدن امام حسين(عليه السلام) را مشيّت و كار خدا معرفى كرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم كشتند (نه خدا).»(4)

به روايت زهرى، مردى از امام(عليه السلام) سئوال كرد: «آيا مصيبت ها تقدير است يا پيامد اعمال؟» امام فرمودند: «قَدَر و عمل به منزله روح و جسم هستند.».

1 . عمادالدّين طبرى، (حسن بن على بن محمد بن على بن الحسن)، كامل بهائى، ج 2، ص 262.

2 . ابن قتيبه دينورى، (ابومحمد عبداللّه بن مسلم)، الامامة و السّياسة، ج 1، ص 205.

3 . ابن طاووس، اللّهوف فى قتلى الطّفوف، ص 94.

4 . شيخ طبرسى، (ابومنصور احمد بن على بن ابى طالب)، الاحتجاج، ص 311.