پس ادامه داد:
اى مردم، اين على بن حسين(عليه السلام) است كه با عمّه ها و خواهرهايش، در نزديكى شهر فرود آمده اند! من فرستاده اويم تا شما را بدان جا راه بنمايانم.
مردم مدينه، حتى دختران پرده نشين، شيون كنان از خانه ها بيرون آمده و مويه كنان و اشك ريزان به سوى محل فرود اهل بيت(عليهم السلام)رهسپار شدند.(1)
خطبه امام سجّاد(عليه السلام). فرياد شيون و زارى از جمعيت بلند بود. امام(عليه السلام)اشك هايشان را با پارچه اى خشك كرده، روى سكّويى نشستند و مردم را به سكوت دعوت كردند و پس از ذكر نام خدا و حمد و ستايش الهى، به ايراد سخن پرداختند.
اگر خطبه هاى امام سجّاد و ديگر اهل بيت(عليهم السلام) دركوفه، شام و مدينه را با هم مقايسه كنيم، نكات جالبى به دست مى آيد:
در كوفه، امام و ديگرِ اهل بيت(عليهم السلام) بر سرزنش اهل كوفه و توجه دادن آنان به گناه بزرگى كه مرتكب شده بودند، تكيه داشتند. در آن جا به معرفى حضرت، نياز نبود و بدين دليل، امام سجّاد(عليه السلام) هنگام معرفى خود، به كسانى كه او را نمى شناختند، به اين جمله اكتفا مى كردند: «من، على، فرزند حسين، فرزند على، فرزند ابى طالب هستم.».
اما شاميان، اهل بيت(عليهم السلام)، امام حسين(عليه السلام) و على بن ابى طالب(عليه السلام) را نمى شناختند، خويشاوندى امام حسين(عليه السلام) با پيامبر(صلى الله عليه وآله) را نمى دانستند; از اين رو، تكيه كلام ايشان در شام، بيان انتساب خويش با رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، بيان
1 . ابن طاووس، اللّهوف فى قتلى الطّفوف، ص 115 ـ 116.