فعاليت آشكار،براى امام(ع)اين فرصت را به وجود آورد كه به درمان نادانى امت از عقايد و احكام اسلام پردازد و شبهه هاى الحادى و كفر آميزرا كه جنبشهائى به وجود آورده بود كه نتيجه گشوده شدن دروازه هاى كشورهاى اسلامى آنروز بر روى جريانهاى بيگانه و غربى بود، پاسخ گويد (7) .
و اين مساله از دشواريهاى بزرگى بود كه امام(ع)با آن روبرو گرديدو ميان او با هدفش جدائى و دورى به وجود آورد.لذا در برابر عقايد مزبوربه مقاومت و مخالفت پرداخت و به ابطال نظريات مخالف اسلام دست زد.
در زمينه اى ديگر،با پيشوايان مذاهب اسلامى و رهبران آن،در جلسه هاى بحث و مناظره و اعتراض علنى،در مراكز و اماكن عمومى باب مذاكره واستدلال و توجيه نظريه امامت را گشود.اين بحثها و مناظره ها بر عهده هشام بن حكم و هشام بن سالم و مؤمن طاق بود و نتيجه اين شد كه فكر تشيع انتشار يافت و افكار آن در ميان مسلمانان رايج گرديد و آن حجتهاى قوى وبرهانهاى قاطع كه بر منطق و بحث موضوعى تام استوار بود، انديشه هاى تشيع را بهر سوى پراكند و«كريدى فوا»آنان را صاحبان افكار آزاد توصيف كرده است (8) .
شك نيست كه عمل امام(ع)درين دو زمينه كه قبلا گفتيم،او را به هدفى نزديك ميكرد كه مقام علمى امامت ايجاب مى نمود و توانائى و نيروى لازم رابراى گسترش افكار و آماده كردن زمينه مناسب براى پذيرفتن دعوت او آماده ميساخت.