سخن چينى درباره امام(ع) - زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن چينى درباره امام(ع)

پاره اى از فعاليتهاى امام(ع)بوسيله سخن چينان به هارون الرشيدمى رسيد و اين امر كينه و
خشم او را بر مى انگيخت.يك بار به او خبر دادند كه از سراسر اطراف جهان اسلام،اموالى
هنگفت بنزد امام موسى بن جعفر(ع)جمع آورى مى گردد و از شرق و غرب براى او حمل
ميشود و او را چندين بيت المال است. (9) .

هارون به دستگيرى امام(ع)و زندانى كردن او(ع)فرمان داد.يحيى برمكى آگاه شد كه امام(ع)
در پى كار خلافت براى خويشتن افتاده است وبه پايگاههاى خود در همه نقاط كشور اسلامى
نامه مى نويسد و آنان را به خويش دعوت ميكند و از آنان ميخواهد كه بر ضد حكومت قيام
كنند.يحيى به هارون خبر برد و او را عليه امام(ع)تحريك،كرد.هارون،امام را به زندان در
افكندو از شيعيانش جدا ساخت و امام(ع)روزگارى دراز(شايد شانزده سال) در زندان هارون
گذراند تا در زندان به ديدار پروردگار خود نائل آمد.

امام(ع)رنجهاى بسيار تلخ و شكنجه هاى بسيار سخت تحمل فرمود.

امام(ع)در زندان دلتنگ شده و از درازى روزگار زندان به ستوه آمده بودو به جهت بيمى كه
از ارتباط او با شيعيان ميرفت،از زندانى به زندانى،زير نظر و محافظت پاسبانان و جاسوسان
روزگار ميگذرانيد.

امام(ع)مدتى دراز در زندان هارون گذرانيد.زندان،سلامتى او رااز ميان برد و كالبدش
تحليل رفت.تا آنجا كه بدن شريفش را ضعف و لاغرى فرا گرفت و هنگامى كه در پيشگاه
پروردگار سجده ميكرد،مانند پيراهنى بود كه بر زمين گسترانيده باشند.روزى در آن حال
فرستاده خليفه منحرف بر او وارد شد و گفت خليفه از تو پوزش مى طلبد و به آزادى تو فرمان
ميدهد.

اما بايد به ديدار او روى و ازو پوزش طلبى و اسباب خشنودى او را فراهم آورى.امام(ع)ابرو در
هم كشيد و با كمال صراحت به او پاسخ منفى داد.

او تلخى جام ناگوار زندگانى را تحمل ميكرد،تنها براى اين كه هدف رهبرى منحرف،محقق
نگردد. (10)

امام(ع)از زندان نامه اى به هارون فرستاد و در آن نامه نفرت و خشم خويش را بر او ابراز
فرمود.اينك متن نامه:

«هرگز بر من روزى پر بلا نمى گذرد،كه بر تو روزى شاد سپرى ميگردد.

». (11)


امام(ع)در زندان،عذابهاى گوناگون و شكنجه هاى فراوان تحمل كرد.دست و پاى مباركش را
به زنجير مى بستند و فشار بسيار و آزارهاى كشنده بر او روا ميداشتند و زان پس كه همه
رنجها و دردهاى جانفرسا را بر اووارد كردند،زهرى كشنده به او خوراندند كه پس روزش بسر
آمد و به سوى پروردگار خود شتافت.وفات آن شهيد سعيد(ع)به سال 173 هجرى،پنجروزبه
ماه رجب مانده اتفاق افتاد. (12)

/ 173