نتايج و آثار انقلاب
اينك،پس از آگاهى از قيام و معناى آن،اين پرسش پيش مى آيد:آيا قيام،نتايج خود را به بار آورد و واقعيتى را دگرگون ساخت؟آيا پيروزى ببار آورده و دشمنانرا درهم كوفت؟
بسا كه بسيارى از تاريخ دانان،مدعى اند كه قيام شكست خورد.زيرا،پيروزى سياسى فورى كه واقعيت جهان اسلام را به وضعى بهتر از حالتى كه پيش از قيام
داشت در آورد،در بر نداشت (4) .براى اينكه انقلاب حسين(ع)را بهتر درك كنيم،بايد هدفها و نتايج آنرا خارج از پيروزى فورى
و سريع و در دست گرفتن زمام امور جستجو كرد (5) .نبايد اين انقلاب را مانند ساير انقلابات ملحوظ داشت بلكه بايد نتايج آنرادر صحنه هاى زير
در نظر گرفت:1-درهم شكستن چهار چوب ساختگى دينى كه امويان و يارانشان تسلطخود را بر آن استوار
ساخته بودند و رسوا ساختن روح لا مذهبى جاهليت كه روش حكومت آن زمان بود.زان پس كه روح بى دينى كه به آن اشارت كرديم در همه طبقات اجتماع پراكنده گرديد،بى
آنكه پرده از آن برداشته شود،و بى آنكه ساختگى بودن آن و دور بودن آن از دين در ميان مردم
بر ملا شده باشد،امام حسين(ع)تنهاكسى بود كه در دل همه مسلمانان احترام و محبتى
مخصوص داشت و مى توانست حكام را رسوا سازد و دورى بسيار آنان را از اسلام آشكار نمايد.
ازاينرو،قيام او حد فاصل بين اسلام و حكومت اموى بود و مى توانست قيافه حقيقى و آلودگى
آنرا نشان دهد.2-احساس گناه-شهادت فجيع امام حسين(ع)در كربلا موجى شديداز احساس گناه در
وجدان هر مسلمانى برانگيخت.آنان پى بردند كه مى توانستند او را يارى دهند.اما زان پس كه
با او براى قيام پيمان بستند،او را يارى نكردند.اين احساس گناه دو جنبه داشت:از يكطرف
انسان راوادار ميساخت كه گناهى را كه مرتكب شده با كفاره بشويد و از طرف ديگر نسبت به
كسانى كه او را به ارتكاب چنين گناهى واداشته بودند،احساس كينه و نفرت كند.به طورى كه
انگيزه انقلابهاى متعددى كه در اثر قتل امام(ع)بر پا شد،همان كفاره يارى نكردن به حضرت
او،و انتقام گرفتن از امويان بود.مقدر چنين بود كه آتش اين احساس گناه،پيوسته بر افروخته ماند وانگيزه انتقام از بنى اميه
در هر فرصت به انقلاب و قيام بر ضد ستمگران منتهى گردد.3-اخلاق جديد.قيام امام(ع)موجب آن گرديد كه در جامعه،نوعى اخلاق بلند نظرانه پديد
آيد و نظر آدمى را به زندگانى خود و ديگران،دگرگون سازد تا بتواند بدينوسيله جامعه را
اصلاح كند.