وظيفه پيشوايان در تاريخ اسلامى - زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وظيفه پيشوايان در تاريخ اسلامى



ترديد نيست كه رسول اكرم(ص)وقتى به جوار پروردگار تعالى رخت بركشيدكه هنوز تمامى
مسائل نظرى و عملى اسلام در رابطه با يكديگر ملحوظ ومورد توجه و تدقيق مستوفى قرار
نگرفته بود.

در سطح نظرى،رسول اكرم براى امت اسلامى جز خطوطى را كه شريعت و قانون اسلام
معلوم كرده بود سنتى نگذاشت.مضاف بر آنكه فقط برخى ازتفصيلات فقهى را در مورد پاره اى
از مسائل بيان فرمود كه براى انسان مسلمان،چه فردى و چه اجتماعى،آن مسائل حياتى بود (3) .

اما در سطح عملى،دعوت انقلابى كه رسول خدا براى دگرگونسازى اجتماع از حيث فكر و
عمل به آن دست زد و مى خواست به حسب افكار و مفاهيم و روش كار،انسانى مسئول ايجاد
كند،در زمان حيات ايشان،حتى درسطح مركز رسالت اسلامى يعنى مدينه منوره نيز به
كمال مطلوب نرسيده بودچه رسد به ساير اقليم هاى دولت اسلامى.و اين مساله هم از
مجموع خطاهاو امورى كه تعمدا جنبه منفى مى گرفت و هم از رفتار عده اى از صحابه
نمودارميگرديد و هم از طرف عامه مردم به نحو واضح پديدار ميشد،مبرهن گرديد.

هنوز ربع قرن از ظهور اسلام و شروع خلافتهاى چهارگانه و نضج حكومت اسلامى بدست
مهاجرين و انصار نگذشته بود كه ضربات سهمگينى از سوى همان دشمنان ديرين اسلام به آن
وارد شد.اين ضربات البته از داخل همين حكومتها و در ميان همين جامعه وارد ميشد و
داعيان آن توانستند در جوامع اسلامى نفوذ نمايند

و رهبرى ناآگاه را غافل كنند،آنگاه با كمال
بيشرمى و با نهايت فشار جنان رهبرئى ايجاد كردند كه امت و نسل آگاه و مشتاق را ازتوجه به
شخصيت و رهبرى تنزل داده و پيشوائى را ملك موروثى كه صفات بلند و كرامات انسانى را به
بازى ميگرفت تبديل كردند و حدود را معطل گذاشتندو احكام را توقيف كردند و جلوى
اجراى آن را گرفتند.ناگهان خلافت امرى شد كه بازيچه كودكان بنى اميه گرديد (4) .

امر مسلم اين است كه مدت زندگانى رسول اكرم(ص)در محيط اجتماعى مدينه زمانى كوتاه
بود و آن مدت كافى نبود كه عمل دگرگونسازى را در آن اجتماع صورت تحقق بخشد و به اين
دليل،اسلام از آغاز كار،موضعى گرفت كه براى تضمين سلامت خط سير و حركت تاريخى
اسلامى،موضعى مثبت بود و براى صحت بناى امت اسلامى و ژرف گردانيدن آگاهى امت و
گشودن دريچه مطالب نهانى رسالت الهى به روى او،نقطه وصول محسوب ميگرديد.

اگر رهبرى فكرى و سياسى را به اشخاصى واگذار نميكردند كه راه و روش رسول اكرم را ادامه
ندهند و نيز اگر ادامه وظايفى كه رسول اكرم به آن قيام فرموده بود،نبود اين امر بصورت
طبيعى صورت نمى گرفت!.

زمان داراى ارزشها و صلاحيتى بودند كه توانستند حركت تغيير دهنده اى راكه رسول اكرم
در سطح عملى در ميان امت آغاز فرمود،صورت تحقق بخشند.

بالجمله داراى لياقتى بودند كه امكان آن يافتند كه حركت دگرگون كننده اى را كه رسول
اكرم در سطح عملى در ميان امت شروع كرده بود،ادامه دهندو احكام تفصيلى اسلام را در
مورد حوادث نو پيدا،كه در راه امت پيش مى آمد،در سطح عقلى و قانونى بيان كنند.

از خلال اين آگاهى،خط امامت در اسلام بوجود آمد تا پيشوايان(ع)ازگذرگاه آن بر پاى
خيزند و نقش طبيعى خود را براى هدايت حركت تاريخى اسلام به سوى دگرگونسازى
اجتماعى و زير و رو كردن آن در دنياى مردم انجام دهند.

مطلبى كه در اينجا اشاره بدان شايسته است اين است كه خط امامت از خلال ضرورت
تاريخى به منزله امتداد خط طبيعى مكتب رسالت است كه براى حمايت از اسلام گريزى از
آن نبوده است.اين خط تشريعى داراى ابعادى است كه مرز آنرا شريعت اسلام مشخص كرده
است و آن را از گذرگاه دو موضع دربرابر رسول اكرم طرح نموده است:

اول:روش عملى،و آن درين مطلب شكل گرفت كه رسول اكرم(ص)امام على را از كودكى به
فرزندى پذيرفت و او را چنان برآورد و تربيت كرد كه پس از رحلت رسول اكرم براى در دست
گرفتن زمام پيشوائى فكرى و سياسى امت صلاحيت داشته باشد-چنانكه كتابهاى معتبر
سيره اين نكته را منعكس كرده اندكه نبى اكرم،على را به بسيارى از مفاهيم دعوت و حقايق
آن مخصوص گردانيد و هر چه امام از او مى پرسيد وى را به آن آگاه مى فرمود.

/ 173