موضع امام و معاويه در كشمكش - زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








موضع امام و معاويه در كشمكش

از آغازى كه امام(ع)شروع به كار كرد،در طبيعت موضع او كه دعوت اسلامى را طرحريزى
فرمود و آن را در برنامه كار خود قرار داد و طبيعت موضع معاويه كه نمودار خط انحراف بود،
چيزى وجود داشت كه مستلزم نتيجه اى مخصوص بود و معلوم بود كه آن كشاكش به كجا
خواهد انجاميد (1) .

در اينجا نكته ها و نشانه هائى وجود دارد كه وقتى طبيعت كشمكش بين امام(ع)و معاويه را
بررسى ميكنيم،مشكلات اجتماعى و شرايطى را مى بينيم كه هجوم به معاويه و پاكسازى
سياسى او را مجسم مى سازد.

اولا،بايد دانست كه چگونگى موضع امام(ع)در كشمكش شرايط واوضاع،هجوم به معاويه و
پاكسازى او از نظر سياسى بود.پس عمل امام در سطح جنگ و عمل معاويه در سطح دفاع بود.
امام وقتى مسئوليت فرمانروائى را در دولت اسلامى پذيرفت و آن را در دست گرفت،خويشتن
را مسئول ديدكه مستقيما،انشعاب و كوشش در تمرد و سرپيچى غير قانونى را از بين ببرد.

اين خلل را معاويه و خط بنى اميه بوجود آورده و كسانى كه موصوف به «طلقاء»

يعنى آزاد شدگان بودند،همه امور را در دست داشتند.امام(ع)بايد اين متمردان را پاكسازى
مى فرمود.موضع آن طلقاء نسبت به اسلام،موضع دشمنى و عداوت بود و قطعا از روى تقيه و
نفاق اسلام آورده بودند (2) .

پاكسازى كالبد اسلام از آن پليديها،وظيفه امام،و كارى دشوار واساسى بود.شرايط ايجاب
ميكرد كه هر چه زودتر به اين درمانگرى دست زندو آن نقيصه را از ميان بردارد.هنگاميكه
امام على(ع)قدرت خود را متمركزساخت و پايگاه گروه طرفداران خويش را در عراق بنا نهاد،
نخستين قدم سياسى او(ع)بنياد گذاردن آن پايگاهى بود كه در سهولت كارهاى حكومت تاثير
داشت.سپس از خلال آن بايستى جدا سازى امور غير قانونى را كه معاويه در كالبد امت
اسلامى به وجود آورده بود عمل مى فرمود و به كار پاكسازى دست مى زد.

ماموريت يا وظيفه برنامه ريزى به منظور پاكسازى به اين معنى بود كه بر معاويه هجوم برد و
با او به جنگ آغاز كند و هنگاميكه معاويه به هجوم ابتداكند،امام(ع)پايگاه توده اى خود را به
حركت وا دارد و آنرا مكلف گرداندكه برخيزند و به حركت در آيند و در راه خدا مهاجرت كنند
تا فساد را از بين ببرند.آن بحران همان تجزيه خلافت قانونى بود كه معاويه و بنى اميه در
پيكردولت اسلامى به وجود آورده بودند.مقدر دولت اسلامى چنين بود كه معاويه در يكى از
بلاد و مرزهاى اسلامى يعنى شام،پايگاهى به دست آورد و آنجا را مركزكار خود سازد.در
جائيكه معاويه در سطح اين كار نبود،موضع او موضع جنگ جوئى يا مهاجمه نبود.بلكه هم و
علاقه منحصر او اين بود كه خطه شام را براى خود نگاهدارد و پيوند آنرا از باقى اجزاء وطن
اسلامى بگسلد.

در برابر اين حقيقت،بايد به اين تفاوت بزرگ پى برد.حفظ شام وجدا نگاهداشتن آن از
سرزمين اسلامى،با طبيعت كشمكش و نبرد متفاوت است..بين رهبرى كه به قواى خود
فرمان مى دهد تا از شهرهاى خود حركت كنند و به مهاجرت پردازند و وارد ميدان جنگ و
عرصه تهاجم گردند و جززنده كردن مكتب اسلام هيچ اعتبار و انگيزه اى در آن نداشته باشند،
و بين كسيكه براى حفظ منافع مادى خود ميكوشيد،تفاوت بسى بزرگ است. مصالح عراقيان
به سبب جدا شدن شام از عراق تغييرى نميكرد و ازين بابت چيزى از دست نميدادند و از
سوريان بابت شامى بودن ناراحتى نداشتند.

مسئله،حفظ اعتبارات مكتب و انگيزه هاى انسانى آن يعنى مسائلى كه آنان رابه اعلان جنگ
عليه معاويه و تجزيه طلبان ميخواند،بود.

/ 173