روش بنيادى
اين روش با كوشش علمى و فكرى خستگى ناپذير در زمينه هاى فكرى اسلامى و تعميقمبادى و احكام آن شكل گرفت.اقدام مستقيم امام(ع)ازين جنبه به شكل زير خلاصه ميگردد.-مفاهيم عقيدتى و احكام شريعت را منتشر ساخت و آگاهى علمى راپراكند و توده هاى
عظيم دانشمندان را به منظور بر پاى داشتن آموزش مسلمانان مجهز كرد.امام در عصر خود بزرگترين آموزشگاه اسلامى را گشود و يثرب را كه سراى هجرت بود و
مهبط وحى،مركز آموزشگاه خود قرار داد و مسجدپيامبر(ص)را محل تدريس خويش كرد،
بطوريكه همه فنون در آن تدريس مى شد. (5)
از جمله شاگردان آن امام بزرگوار(ع)،پيشوايان مذاهب معروف اسلام مانند«مالك بن
انس »و«سفيان ثورى »و«ابن عينيه »و«ابو حنيفه »و از قبيل «محمد بن حسن شيبانى »و«يحيى
بن سعيد»و غير از آنان از دانشمندان و محدثان و فقيهان مانند«ايوب سجستانى »و«شعبة بن
حجاج »و«عبد الملك بن جريح » و ديگران بودند (6) .مجموع شاگردان امام(ع)بالغ بر چهار هزار تن بود (7) .-او باب علم را در فلسفه و علم كلام و رياضيات و شيمى گشود.«مفضل بن عمرو»و«مؤمن
الطاق »و«هشام بن حكم »و«هشام بن سالم »در فلسفه وعلم كلام تخصص داشتند و«جابر بن
حيان »در رياضيات و شيمى،و«زرارة »
و«محمد بن مسلم »و«جميل بن دراج »و«حمران بن اعين »و«ابى بصير»و«عبد الله بن سنان »در
فقه و اصول و تفسير متخصص بودند (8) .-براى اصول و فقه قواعدى وضع فرمود تا شاگردان خود را با ملكه اجتهاد و استنباط آشنا و
تربيت كند و از جمله قواعد اصولى كه حضرتش بنانهاد
قاعده «برائت »و«تمييز»و«استصحاب »است و از قواعد فقهى،
قاعده «فراغ »و«تجاوز»و«يد»و«ضمان » (9)
هدف امام ازين كار سه امر مهم بود:الف-يكى اين بود كه براى تشريع اسلامى قاعده اى استوار بنا كند وبراى عقيده اسلامى
تمركزى نيرومند ايجاد نمايد و استمرار و بقاى اسلام رادر ميان امواج گوناگون تضمين
فرمايد.