امام در مقام فرمانروائى
امام زمام امور را در مجتمعى بدست گرفت كه فساد را به ارث برده بودو در همه زمينه ها،
دشواريهاى بسيار درهم و پيچيده در انتظارش بود.پس امام(ع)سياست انقلابى جديد خود را
كه براى تحقق بخشيدن به هدفهائى كه به آن منظور حكومت را پذيرفته بود،بر آنان آشكار
كرد.
سياست انقلابى او در سه زمينه بود:
1-زمينه حقوقى،
2-زمينه مالى،
3-زمينه ادارى، اما دريغا كه در پيرامون سياست امام(ع)و اصلاحات بسيار او،شكها و ترديدها ايجاد گرديد و
احكام بى سابقه و خلق الساعه بوجود آمد تا آنجا كه آن سخنان بى اساس در كتب تاريخ شايع
گرديد و مطالعه كنندگان تاريخ،قضيه را مسلم پنداشتند و از گفتگو و توجه و استدلال خود را
بى نيازدانستند.بخصوص در مورد سياست ادارى كه احكام آن فراوان بود و آراءو عقايد
نادرست پيرامون آن رواج داشت و ما زان پس كه در عرصه حقوقى و مالى به صورتى گذرا،
مرور كرديم،به تفصيل و با روش تحليلى،ژرفاى حقيقت را از خلال آن توضيح ميدهيم.
عرصه حقوقى
اصلاحات او(ع)در زمينه حقوقى لغو كردن ميزان برترى در بخشش و عطا و يكسانى و برابر
دانستن همه مسلمانان در عطايا،چه در حقوق چه در واجبات بود.اين سخن اوست كه فرمود:
«خوار نزد من گرامى است تا حق ويرا بازستانم،و نيرومند نزد من ناتوان است تا حق ديگرى را
ازوباز ستانم (1) .